نام کتاب : دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 1550
مدیریت عالی نظامی
یکی از ویژگیهای مهم مدیریتی امام علیعلیه السلام که دوست و دشمن به آن اعتراف دارند «مدیریت نظامی» است. [1] . امام در تمام نبردها با طرح و برنامه عالی نظامی، بر دشمنان خود پیروز شد و تنها دلاوری است که در تاریخ بشریت، همواره پیروز و بی شکست میباشد. تمام
خطوط دفاعی دشمنان را با نقشههای نظامی حساب شدهای در هم میشکست و هر
جا که لشگریان اسلام، و فرماندهان نظامی در حلّ مشکلات نظامی به بن بست
میرسیدند، حَلاّل مشکلها علیعلیه السلام بود. و در مشاورههای نظامی خلفاء حضور جدّی و تعیین کننده داشت. حضرت امیرالمؤمنینعلیه السلام در کودکی بر حریفان خود غلبه میکرد که فرمود: أَنَا
وَضَعْتُ فِی الصِّغَرِ بِکَلَاکِلِ الْعَرَبِ، وَکَسَرْتُ نَوَاجِمَ
قُرُونِ رَبِیعَةَ وَمُضَرَ. وَقَدْ عَلِمْتُمْ مَوْضِعِی مِنْ رَسُولِ
اللَّهِصلی الله علیه وآله وسلم بِالْقَرَابَةِ الْقَرِیبَةِ،
وَالْمَنْزِلَةِ الْخَصِیصَةِ. وَضَعَنِی فِی حِجْرِهِ وَأَنَا وَلَدٌ
یضُمُّنِی إِلَی صَدْرِهِ، وَیکْنُفُنِی فِی فِرَاشِهِ، وَیمِسُّنِی
جَسَدَهُ، وَیشِمُّنِی عَرْفَهُ. وَکَانَ یمْضَغُ الشَّیءَ ثُمَّ
یلْقِمُنِیهِ، وَمَا وَجَدَ لِی کَذْبَةً فِی قَوْلٍ، وَلَا خَطْلَةً فِی
فِعْلٍ. [2] . «من در خردسالی، بزرگان عرب را بخاک افکندم، و شجاعان دو
قبیله معروف «ربیعه» و «مُضر» را درهم شکستم، شما موقعیت مرا نسبت به رسول
خداصلی الله علیه وآله وسلم در خویشاوندی نزدیک، در مقام و منزلت ویژه
میدانید، پیامبر مرا در اتاق خویش مینشاند، در حالی که کودک بودم مرا در
آغوش خود میگرفت، و در استراحتگاه مخصوص خود میخوابانید، بدنش را به بدن
من میچسباند، و بوی پاکیزه خود را به من میبویاند، و گاهی غذایی را لقمه
لقمه در دهانم میگذارد، هرگز دروغی در گفتار من، و اشتباهی در کردارم
نیافت.» حضرت امیرالمؤمنینعلیه السلام از هیچ تهدید نظامی نهراسید و
قاطعانه هر تهدیدی را پاسخ داد، که نسبت به تهدید سران جنگ جَمَل (ناکثین)
فرمود: وَمِنَ الْعَجَبِ بَعْثُهُمْ إِلَی أَنْ أَبْرُزَ لِلطِّعَانِ!
وَأَنْ أَصْبِرَ لِلْجِلادِ! هَبِلَتْهُمُ الْهَبُولُ! لَقَدْ کُنْتُ وَمَا
أُهَدَّدُ بِالْحَرْبِ، وَلَا أُرْهَبُ بِالضَّرْبِ! وَإِنِّی لَعَلَی
یقِینٍ مِنْ رَبِّی، وَغَیرِ شُبْهَةٍ مِنْ دِینِی. «شگفتا! ازمن
خواستند به میدان نبرد آیم و برابر نیزههای آنان قرار گیرم و ضربتهای
شمشیر آنها را تحمّل کنم، گریه گنندگان بر آنها بگریند، تاکنون کسی مرا از
جنگ نترسانده، و از ضربت شمشیر نهراسانده است، من به پروردگار خویش یقین
داشته و در دین خود شک و تردیدی ندارم.» [3] . در یک سخنرانی دیگر فرمود: قَدْ کُنْتُ وَمَا أُهَدَّدُ بِالْحَرْبِ، وَلَا أُرَهَّبُ بِالضَّرْبِ؛ وَأَنَا عَلَی مَا قَدْ وَعَدَنِی رَبِّی مِنَ النَّصْرِ. «تا بودهام مرا از جنگ نترسانده، و از ضربت شمشیر نهراساندهاند، من به وعده پیروزی که پروردگارم داده است استوارم.» [4] . و نسبت به شایعات مخالفان که طرحهای نظامی امام علیعلیه السلام را زیر سئوال بردند و افشاگرانه فرمود: قَاتَلَکُمُ
اللَّهُ! لَقَدْ مَلَأْتُمْ قَلْبِی قَیحاً، وَشَحَنْتُمْ صَدْرِی
غَیظَاً، وَجَرَّعْتُمُونِی نُغَبَ التَّهْمَامِ أَنْفَاساً،
وَأَفْسَدْتُمْ عَلَی رَأْیی بِالْعِصْیانِ وَالْخِذْلَانِ؛ حَتَّی لَقَدْ
قَالَتْ قُرَیشٌ: إِنَّ ابْنَ أَبِی طَالِبٍ رَجُلٌ شُجَاعٌ، وَلکِنْ لَا
عِلْمَ لَهُ بِالْحَرْبِ. لِلَّهِ أَبُوهُمْ! وَهَلْ أَحَدٌ مِنْهُمْ
أَشَدُّ لَهَا مِرَاساً، وَأَقْدَمُ فِیهَا مَقَاماً مِنِّی! لَقَدْ
نَهَضْتُ فِیهَا وَمَا بَلَغْتُ الْعِشْرِینَ، وَهاأَنَذَا قَدْ ذَرَّفْتُ
عَلَی السِّتِّینَ! وَلکِنْ لَا رَأْی لِمَنْ لَا یطَاعُ! «خدا شما را
بکشد که دل من از دست شما پر خون، و سینهام از خشم شما مالامال است،
کاسههای غم و اندوه را، جُرعه جُرعه به من نوشاندید، و با نافرمانی و ذّلت
پذیری، رأی و تدبیر مرا تباه کردید، تا آنجا که قریش در حق من گفت: «بی تردید پسر ابیطالب مردی دلیر است ولی دانش نظامی ندارد» خدا
پدرانشان را مزد دهد، آیا یکی از آنها تجربههای جنگی سخت و دشوار مرا
دارد؟ یا در پیکار توانست از من پیشی گیرد؟ هنوز بیست ساله نشده، که در
میدان نبرد حاضر بودم، هم اکنون که از شصت سال گذشتهام. امّا دریغ، آن کس که فرمانش را اجراء نکنند، رأیی نخواهد داشت.» [5] . و آنگاه که معاویه، حضرت امیرالمؤمنینعلیه السلام را به جنگ تهدید کرد، در پاسخ او نوشت: وَقَدْ
دَعَوْتَ إِلَی الْحَرْبِ، فَدَعِ النَّاسَ جَانِباً وَاخْرُجْ إِلَی،
وَأَعْفِ الْفَرِیقَینِ مِنَ الْقِتَالِ، لِتَعْلَمَ أَینَا الْمَرِینُ
عَلَی قَلْبِهِ، وَالْمُغَطَّی عَلَی بَصَرِهِ! فَأَنَا أَبُو حَسَنٍ
قَاتِلُ جَدِّکَ وَأَخِیکَ وَخَالِکَ شَدْخاً یوْمَ بَدْرٍ، وَذلِکَ
السَّیفُ مَعِی، وَبِذلِکَ الْقَلْبِ أَلْقَی عَدُوِّی، مَا اسْتَبْدَلْتُ
دِیناً، وَلَا اسْتَحْدَثْتُ نَبِیاً. وَإِنِّی لَعَلَی الْمِنْهَاجِ
الَّذِی تَرَکْتُمُوهُ طَائِعِینَ، وَدَخَلْتُمْ فِیهِ مُکْرَهِینَ. وَزَعَمْتَ
أَنَّکَ جِئْتَ ثَائِراً بِدَمِ عُثَْمانَ. وَلَقَدْ عَلِمْتَ حَیثُ
وَقَعَ دَمُ عُثَْمانَ فَاطْلُبْهُ مِنْ هُنَاکَ إِنْ کُنْتَ طَالِباً،
فَکَأَنِّی قَدْ رَأَیتُکَ تَضِجُّ مِنَ الْحَرْبِ إِذَا عَضَّتْکَ ضَجِیجَ
الْجِمَالِ بِالْأَثْقَالِ، وَکَأَنِّی بِجَمَاعَتِکَ تَدْعُونِی جَزَعاً
مِنَ الضَّرْبِ الْمُتَتَابِعِ، وَالْقَضَاءِ الْوَاقِعِ، وَمَصَارِعَ
بَعْدَ مَصَارِعَ، إِلَی کِتَابِ اللَّهِ، وَهِی کَافِرَةٌ جَاحِدَةٌ، أَوْ
مُبَایعَةٌ حَائِدَةٌ. (معاویه! مرا به جنگ خواندهای، اگر راست
میگویی مردم را بگذار و به جنگ من بیا، و دو لشکر را از کشتار بازدار، تا
بدانی پرده تاریک بر دل کدام یک از ما کشیده، و دیده چه کس پوشیده است؟ من
ابوالحسن، کشنده جدّ و دایی و برادر تو در روز نبرد بدر، [6] میباشم که سر
آنان را شکافتم، همان شمشیر با من است، و با همان قلب با دشمنانم ملاقات
میکنم، نه بدعتی در دین گذاشته، و نه پیامبر جدیدی برگزیدهام، من بر همان
راه راست الهی قرار دارم که شما با اختیار رهایش کرده، و با اکراه پذیرفته
بودید. خیال کردی به خونخواهی عثمان آمدهای؟ در حالی که میدانی خون
او به دست چه کسانی ریخته شده، اگر راست میگویی از آنها مطالبه کن، همانا
من تو را در جنگ مینگرم که چونان شتران زیر بار سنگین مانده، فریاد و ناله
سر میدهی، و میبینم که لشکریانت با بیصبری از ضربات پیاپی شمشیرها، و
بلاهای سخت، و بر خاک افتادن مداوم تنها، مرا به کتاب خدا میخوانند در
حالی که لشکریان تو، کافرند و در انکار، از بیعت کنندگانند و پیمان شکن.)
[7] .
پی نوشت ها: (1) برای اطّلاع بیشتر به جلد چهارم این مجموعه، امام علیعلیه السلام و امور نظامی مراجعه فرمائید. (2) خطبه 115: 192 نهجالبلاغه، معجمالمفهرس محمد دشتی. (3) خطبه 22 نهجالبلاغه، معجمالمفهرس محمد دشتی. (4) خطبه 174 نهجالبلاغه، معجمالمفهرس محمد دشتی. (5) خطبه 27 نهجالبلاغه، معجمالمفهرس محمد دشتی. (6)
جدّ معاویه، عُتْبَةِ بن ربیعه، ودایی او، ولید بن عَتَبه، و برادر او،
حنظلة بن ابیسفیان، در آغاز نبرد در بدر به میدان آمدند، علیعلیه السلام
در برابر دایی معاویه، «ولید» قرار گرفت و کار او را ساخت سپس به کمک
«عبیده» رفت که با عُتبه جدّ معاویه سخت درگیر بود او را نیز از پای درآورد
و در ادامه نبرد برادر معاویه را کشت. [7] نامه 10 نهجالبلاغه، معجمالمفهرس محمد دشتی.
نام کتاب : دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 1550