responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 1460
کاتب عایشه‌

طلحه را مروان به ضرب تیر کشت. و زبیر، پس از آنکه سخن رسول خدا(ص) را که به وی فرموده بود: ای زبیر! همانا تو با علی پیکار خواهی کرد، حال آنکه تو ظالم به او هستی به یادش آوردم، از شیندن این گفتار به خود آمد و از سپاه دشمن کناره گرفت.
و اما عایشه که رسول گرامی، وی را از فرجام این سفر ترسانده و از آن برحذر داشته بود، سخن آن حضرت را به او یادآور شدم. به اندازه‌ای پشیمان گشنت که انگشتهای دست خود را به دندان می‌گزید! (همانجا) کاتب خود عبیدالله نمیری را به حضور طلبید و گفت:
بنویس از عایشه دختر ابی بکر به علی بن ابی طالب.
کاتب گفت: قلم بر نگارش این جمله نمی‌گردد. عایشه پرسید: چرا؟ پاسخ داد که علی بن ابی طالب اول شخص جهان است. از این رو باید نامه به نام او آغاز شود. عایشه گفت: پس بنویس:
به علی بن ابی طالب از طرف عایشه دختر ابی بکر.
اما بعد: همانا من از خویشی و پیوند تو با رسول خدا غافل نیستم و از تقدم و پیشی تو در اسلام باخبر و به موقعیت خطیر و خدمات و کارایی تو نزد رسول گرامی نیک آگاهم. چیزی که مرا به اینجا کشاند همانا خیرخواهی و طلب اصلاح بین فرزندانم (مسلمین) است. پس اگر تو از این دو مرد (طلحه و زبیر) دست برداری، من با تو جنگی ندارم!.
این کلمات، اندکی از بسیاری بود که برایم نوشته بود. اما من کلمه‌ای در پاسخ وی نگفتم و جواب او را تا هنگام قتال به تاءخیر انداختم (تا آنجا پاسخی مناسب بیابد).
از آنجا که خداوند خیر و خوبی را برای من مقدر فرموده بود بر آنان پیروز شدم و آنگاه عبدالله بن عباس را به جای خود در بصره گذاشتم و خود رهسپار کوفه شدم. در آن زمان غیر از شام (که تحت نفوذ و قلمرو معاویه بود) همه بلاد نظم یافته بود و کارها بر وفق مراد بود....
در اینجا حضرت نامه خود را با ذکر شرارتهای معاویه و مخالفتهای او ادامه می‌دهد تا می‌رسد به شرح نبرد صفین. آنگاه نامه خود را با داستان تاءسف بار خوارج نهروان پایان می‌دهد. از آنجا که ما بخشهایی از این حوادث را در فصل بعدی از روزهای نبرد آورده ایم ، دیگر بر پی گرفتن و نقل و ترجمه آن بخش در اینجا ضرورتی نمی‌بینیم.
قال علی (ع):... فاما طلحه فرماه مروان بسهم فقتله و اما الزبیر فذکرته فول رسول الله (ص): انک تقاتل علیا و انت ظالم له.
و اما عائشه فانها کان نهاها رسول الله (ص) عن مسیرها فعضت یدیها نادمه علی ما کان منها....
و کانت عائشه قد شکت فی مسیرها و تعاظمها القتال فدعت کاتبها عبیدالله بن کعت النمیری فقالت: اکتب: من عائشه بنت ابی بکر الی علی بن ابی طالب فقال:هذا امر لایجری به القلم. قالت: و لم؟ قال: لان علی بی ابی طالب فی الاسلام اول و له بذلک البد فی الکتاب. فقالت: اکتب الی علی بن ابی طالب من عائشه بنت ابی بکر.
اما بعد: فانی لست اجهل قراتبک من رسول الله (ص) و لا قدمک فی الاسلام و لا غناک من رسول الله (ص) و انما خرجت مصلحه بین بنی لاارید حربک ان کففت عن هذین الرجلین، فی کلام لها کثیر فلم اجبها بحرف و اخرت جوابها لقتالها فاما قضی الله لی الحسنی، سرت الی الکوفه و استخلفت عبدالله بن عباس علی البصره فقدمت الکوفه و قد اتسقت لی الوجوه کلها الا الشام.... [1] .


پی نوشت ها:
(1) کتاب المحجّه، ص 183 و 184.

نام کتاب : دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 1460
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست