نام کتاب : دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 1385
قطع دست سارق و اتصال مجدد
یکی از اصحاب خاصّ امام علی صلوات اللّه و سلامه علیه به نام أصبغ بن نباته حکایت نماید: روزی در محضر امام علیه السلام نشسته بودم که ناگهان غلام سیاهی را آوردند؛ که به سرقت متّهم بود. هنگامی که نزد حضرت قرار گرفت، از او سؤال شد: آیا اتّهام خود را قبول داری؟؛ و آیا سرقت کرده ای؟ غلام اظهار داشت: بلی ای سرورم! قبول دارم، حضرت فرمود: مواظب صحبت کرن خود باش و دقّت کن که چه می گوئی، آیا واقعا سرقت کرده ای؟ غلام عرضه داشت: آری، من دزد هستم و سرقت کرده ام. امام
علیه السلام غلام را مخاطب قرار داد و فرمود: وای به حال تو، اگر یک بار
دیگر اعتراف و اقرار کنی؛ دستت قطع خواهد شد، باز دقّت کن و مواظب گفتارت
باش، آیا اتّهام را قبول داری؟ و آیا سرقت کرده ای؟ در این مرحله نیز بدون آن که تهدید و زوری باشد، گفت: آری من سرقت کرده ام؛ و عذاب دنیا را بر عذاب آخرت مقدّم می دارم. در این لحظه حضرت دستور داد که حکم خداوند سبحان را جاری کنند؛ و دست او را قطع نمایند. أصبغ
گوید: چون طبق دستور حضرت، دست راست غلام را قطع کردند، دست قطع شده خود
را در دست چپ گرفت و در حالی که از دستش خون می ریخت، بلند شد و رفت؛ در
بین راه شخصی به نام ابن الکوّاء به او برخورد و گفت: چه کسی دستت را قطع
کرده است؟ غلام در پاسخ چنین اظهار داشت: سید الوصیین، امیرالمؤمنین،
حجّت خداوند، شوهر فاطمه زهراء سلام اللّه علیها، پسر عمو و خلیفه رسول
اللّه صلوات اللّه علیه [1] دست مرا قطع نمود. ابن الکوّاء گفت: ای غلام! دست تو را قطع کرده است و این همه از او تعریف و تمجید می کنی و ثناگوی او گشته ای؟! غلام
در حالتی که خون از دستش می ریخت گفت: چگونه از بیان فضایل مولایم لب
ببندم و ثناگوی او نباشم؛ و حال آن که گوشت و پوست و استخوان من با ولایت و
محبّت او آمیخته است؛ و دست مرا به حکم خدا و قرآن قطع کرده است. وقتی
این جریان را برای امیرالمؤمنین علی علیه السلام مطرح کردند، به فرزند خود
حضرت مجتبی سلام اللّه علیه فرمود: بلند شو و برو آن غلام را پیدا کن و
همراه خود بیاور. پس امام مجتبی علیه السلام طبق دستور پدر حرکت نمود و
غلام را پیدا کرده و نزد آن حضرت آورد؛ و حضرت به او فرمود: دست تو را قطع
کرده ام و از من تعریف و تمجید می کنی؟! غلام عرضه داشت: بلی، چون گوشت،
پوست و استخوانم به عشق ولایت و محبّت شما آمیخته است؛ می دانم که دست مرا
طبق فرمان خداوند متعال قطع کرده ای تا از عذاب و عقاب الهی در آخرت در
امان باشم. أصبغ افزود: حضرت با شنیدن سخنان غلام، به او فرمود: دستت را
بیاور؛ و چون دست قطع شده او را گرفت، آن را با پارچه ای پوشاند و دو رکعت
نماز خواند؛ و سپس اظهار نمود: آمّین، بعد از آن، دست قطع شده را برگرفت و
در محلّ اصلی آن قرار داد و فرمود: ای رگ ها! همانند قبل به یکدیگر متّصل
شوید و به هم بپیوندید. پس از آن، دست غلام خوب شد؛ و دیگر اثری از قطع و
جراحت در آن نبود؛ و غلام شکر و سپاس خداوند متعال را بجای آورد و دست و
پای امام علیه السلام را می بوسید و می گفت: پدر و مادرم فدای شما باد که
وارث علوم پیامبران الهی هستید. [2] .
پی نوشت ها: (1) فضایل ومناقب بسیاری را برای حضرت برشمرده است که جهت اختصار به همین مقدار اکتفا شد. (2) فضائل ابن شاذان: ص 370، ح 213، خرائج راوندی: ج 2، ص 561، ح 19، بحار: ج 40، ص 281 ح 44، اثبات اهداة: ج 2، ص 518، ح 454.
نام کتاب : دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 1385