نام کتاب : دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 1308
فلسفه حقوق متقابل
در زندگی اجتماعی، حقوق و مقرّرات و شرائطی بر روابط انسانی حاکم است که باید دقیقاً مورد شناسائی قرار گرفته و رعایت گردد. یکی از حقوق اجتماعی «حقوق متقابل» است که: فرد بر فرد «در روابط فردی» و فرد بر جمع «در روابط اجتماعی» و جمع بر جمع «در روابط اجتماعی» و جمع بر فرد «در روابط اجتماعی» حق و حقوقی دارند، که با رعایت حقوق متقابل، عدالت اجتماعی استقرار یافته و جامعه انسانی مراحل کمال را خواهد پیمود، و نظم اجتماعی بر روابط انسانها حاکم شده و هرگونه بینظمی و بیبندوباری رخت بر میبندد. ارزشهای اخلاقی رشد کرده و روابط اجتماعی سازمان شایستهای مییابد پس زندگی کردن در جامعه، و با مردم بودن، حقوق متقابل را به همراه خواهد داشت. اگر ما از مردم انتظارات و توقّعاتی داریم مردم نیز از ما انتظاراتی خواهند داشت، اگر مردم در بسیاری از زمینهها، تخصّصها، نیازمندیها به ما احتیاج دارند، ما نیز در بسیاری از رشتهها، و نیازها به دیگران محتاجیم. اگر همه اقشار جامعه نسبت به دولت، و دولت نسبت به مردم، حقوق متقابل را محترم بشمارند، و از حد و مرز عدالت تجاوز نکنند، زمینههای رشد و کمال تحقّق خواهد یافت که: امام علیعلیه السلام فرمود: وَأَعْظَمُ
مَا افْتَرَضَ - سُبْحَانَهُ - مِنْ تِلکَ الْحُقُوقِ حَقُّ الْوَالِی
عَلَی الرَّعِیةِ، وَحَقُّ الرَّعِیةِ عَلَی الْوَالِی، فَرِیضَةٌ
فَرَضَهَا اللَّهُ - سُبْحَانَهُ - لِکُلٍّ عَلَی کُلٍّ، فَجَعَلَهَا
نِظَاماً لِأُلْفَتِهِمْ، وَعِزّاً لِدِینِهِمْ. فَلَیسَتْ تَصْلُحُ الرَّعِیةُ إِلَّا بِصَلَاحِ الْوُلاَةِ، وَلَا تَصْلُحُ الْوُلاَةُ إِلَّا بِاسْتِقَامَةِ الرَّعِیةِ، فَإِذَا
أَدَّتِ الرَّعِیةُ إِلَی الْوَالِی حَقَّهُ، وَأَدَّی الْوَالِی إِلَیهَا
حَقَّهَا عَزَّ الْحَقُّ بَینَهُمْ، وَقَامَتْ مَنَاهِجُ الدِّینِ،
وَاعْتَدَلَتْ مَعَالِمُ الْعَدْلِ، وَجَرَتْ عَلَی أَذْلاَلِهَا
السُّنَنُ، فَصَلَحَ بِذلِکَ الزَّمَانُ، وَطُمِعَ فِی بَقَاءِ
الدَّوْلَةِ، وَیئِسَتْ مَطَامِعُ الْأَعْدَاءِ. وَإِذَا غَلَبَتِ
الرَّعِیةُ والِیها، أَوْ أَجْحَفَ الْوَالِی بِرَعِیتِهِ، اخْتَلَفَتْ
هُنَالِکَ الْکَلِمَةُ، وَظَهَرَتْ مَعَالِمُ الْجَوْرِ، وَکَثُرَ
الْإِدْغَالُ فِی الدِّینِ، وَتُرِکَتْ مَحَاجُّ السُّنَنِ، فَعُمِلَ
بِالْهَوَی، وَعُطِّلَتِ الْأَحْکَامُ، وَکَثُرَتْ عِلَلُ النُّفُوسِ،
فَلَا یسْتَوْحَشُ لِعَظِیمِ حَقٍّ عُطِّلَ، وَلَا لِعَظِیمِ بَاطِلٍ
فُعِلَ! فَهُنَالِکَ تَذِلُّ الْأَبْرَارُ، وَتَعِزُّ الْأَشْرَارُ،
وَتَعْظُمُ تَبِعَاتُ اللَّهِ سُبْحَانَهُ عِنْدَ الْعِبَادِ. فَعَلَیکُمْ
بِالتَّنَاصُحِ فِی ذلِکَ، وَحُسْنِ التَّعَاوُنِ عَلَیهِ. فَلَیسَ
أَحَدٌ - وَإِنِ اشْتَدَّ عَلَی رِضی اللَّهِ حِرْصُهُ، وَطَالَ فِی
الْعَمَلِ اجْتِهَادُهُ - بِبَالِغٍ حَقِیقَةَ مَا اللَّهُ سُبْحَانَهُ
أَهْلُهُ مِنَ الطَّاعَةِ لَهُ. وَلکِنْ مِنْ وَاجِبِ حُقُوقِ اللَّهِ
عَلَی عِبَادِهِ النَّصِیحَةُ بِمَبْلَغِ جُهْدِهِمْ، وَالتَّعَاوُنُ عَلَی
إِقَامَةِ الْحَقِّ بَینَهُمْ. وَلَیسَ امْرُؤٌ - وَإِنْ عَظُمَتْ فِی
الْحَقِّ مَنْزِلَتُهُ، وَتَقَدَّمَتْ فِی الدِّینِ فَضِیلَتُهُ - بِفَوْقِ
أَنْ یعَانَ عَلَی مَا حَمَّلَهُ اللَّهُ مِنْ حَقِّهِ. وَلَا امْرُؤٌ -
وَإِنْ صَغَّرَتْهُ النُّفُوسُ، وَاقْتَحَمَتْهُ الْعُیونُ - بِدُونِ أَنْ
یعِینَ عَلَی ذلِکَ أَوْ یعَانَ عَلَیهِ. «و در میان حقوق الهی بزرگ
ترین حق، حق رهبر بر مردم، و حق مردم بر رهبر است، حق واجبی که خدای سبحان،
بر هر دو گروه لازم شمرد، و آن را عامل پایداری پیوند ملّت و رهبر، و عزّت
دین قرار داد. پس رعیت اصلاح نمیشود جز آن که زمامداران اصلاح گردند، و زمامداران اصلاح نمیشوند جز با درستکاری رعیت. و
آنگاه که مردم حق رهبری را اداء کنند، و زمامدار حق مردم را بپردازد، حق
در آن جامعه عزّت یابد، و راههای دین پدیدار، و نشانههای عدالت برقرار، و
سنّت پیامبرصلی الله علیه وآله پایدار گردد، پس روزگار اصلاح شود، و مردم
در تداوم حکومت امیدوار، و دشمن در آرزوهایش مأیوس میشود. امّا اگر
مردم بر حکومت چیره شوند، یا زمامدار بر رعیت ستم کند، وحدت کلمه از بین
میرود، نشانههای ستم آشکار، و نیرنگ بازی در دین فراوان میگردد، و راه
گسترده سنّت پیامبرصلی الله علیه وآله متروک، هواپرستی فراوان، احکام دین
تعطیل، و بیماریهای دل فراوان گردد، مردم از اینکه حقّ بزرگی فراموش
میشود، یا باطل خطرناکی در جامعه رواج مییابد، احساس نگرانی نمیکنند، پس
در آن زمان نیکان خوار، و بدان قدرتمند میشوند، و کیفر الهی بر بندگان
بزرگ و دردناک خواهد بود پس بر شماست که یکدیگر را نصیحت کنید، و نیکو همکاری نمایید. درست
است که هیچ کس نمیتواند حق اطاعت خداوندی را چنانکه باید بگذارد، هرچند
در به دست آوردن رضای خدا حریص باشد، و در کار بندگی تلاش فراوان نماید،
لکن باید بمقدار توان، حقوق الهی را رعایت کند که یکی از واجبات الهی،
یکدیگر را به اندازه توان نصیحت کردن، و برپاداشتن حق، و یاری دادن به
یکدیگر است. هیچ کس هر چند قدر او در حق بزرگ، و ارزش او در دین بیشتر
باشد، بینیاز نیست که او را در انجام حق یاری رسانند، و هیچ کس گرچه مردم
او را خوار شمارند، و در دیدهها بیارزش باشد، کوچک تر از آن نیست که کسی
را در انجام حق یاری کند یا دیگری به یاری او برخیزد.» [1] .
پی نوشت ها: (1) خطبه 216 نهجالبلاغه معجم المفهرس محمد دشتی، که مدارک آن به شرح زیر است: 1- روضه کافی ج 8 ص 352: مرحوم کلینی (متوفای 328 هجری) 2- منهاج البراعة ج 2 ص 348: ابن راوندی (متوفای 573 هجری) 3- نسخه خطی نهجالبلاغه ص 184: نوشته سال 421 هجری 4- دعائم الاسلام ج 2 ص 539: قاضی نعمان (متوفای 363 هجری) 5- بحار الانوار ج 8 ص 707 و ج 27 ص251: مرحوم مجلسی (متوفای 1110 هجری).
نام کتاب : دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 1308