نام کتاب : دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 1295
غذای آماده
در حالی که سه روز میگذشت و ما غذایی برای خوردن نیافته بودیم. رسول خدا به منزل ما تشریف آورد و فرمود: علی! خوراکی نزد خود دارید؟ گفتم
: به خدایی که شما را گرامی داشته و به رسالت خویش برگزیده است، هم اکنون
سه روز است که خود و همسر و فرزندانم با گرسنگی سر کرده ایم. پس رسول خدا(ص) از دخترش خواست تا به میان اتاق برود، شاید چیزی برای خوردن بیابد. فاطمه
گفت: من هم اینک از اتاق بیرون آمدم (خوراکی در آنجا وجود نداشت). من
گفتم: اگر رخصت دهید من داخل اتاق شوم. فرمود: به اذن پروردگار داخل شو. همین
که وارد اتاق شدم طبقی دیدم که در آن خرمای تازه نهاده شده بود. و ظرفی از
غذا (ترید) نیز در کنار آن قرار داشت. (من جلو رفتم و) آن غذا را برداشته و
نزد رسول خدا(ص) آوردم. حضرت فرمود: آیا آورنده غذا را دیدی؟گفتم: بله. فرمود: او را برایم وصف کن. گفتم: (همین قدر دیدم که) رنگهای سرخ و سبز و زرد در برابر دیدگانم ظاهر گشت. فرمود: اینها خطوط پر جبرئیل است که با در و یاقوت و جواهر تزئین شده است. سپس به خوردن آن غذا مشغول شدیم تا سیر شدیم و هیچ از غذا کاسته نشد. تنها اثر انگشتان ما بود که بر روی غذا باقی میماند. قال علی (ع):... فان رسول الله (ص) اتانی فی منزلی و لم یکن طعمنا منذ ثالثه ایام فقال: یا علی! هل عندک من شی؟ فقلت:
و الذی اکرمک بالکرامه و اصطفاک بالرساله ما طعمتت و زوجتی و ابنای منذ
ثلاثه ایام. فقال النبی: یا فاطمه! ادخلی البیت و انظری هل تجدین شیئا؟
فقالت: خرجت الساعه فقلت: یا رسول الله (ص)! ادخله انا؟ فقال: ادخل باسم
الله، فدخلت غاذا انا بطبق موضوع علیه رطب من تمر و جفنه من ترید. فحملتها
الی رسول الله (ص) فقال: یا علی! رایت الرسول الذی حمل هذا الطعام؟ فقلت: نعم، فقال: صفه لی، فقلت: من بین احمر و اخضر اصفر. فقال: تلک خطط جناح جبرئیل مکلله بالدر و الیاقوت، فاکلنا من الترید حتی شبعنا فما رئی الا خدش ایدینا و اصابعنا.... [1] .