نام کتاب : دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 1079
شیخ ابوعبدالله
در زمان شیخ مفید، کتابفروشی در بغداد زندگی میکرد که جعفر نام داشت.
روزی از روزهایی که جعفر کتابهایش را حراج کرده بود، شیخ مفید، برای خریدن
کتاب به نزد او رفت و از وی چند کتاب خرید. وقتی شیخ میخواست برگردد، جعفر به او گفت، ای شیخ بنشین تا چیزی برایت بگویم که برای مذهب تو که شیعه هستی، خوب است. معجزهای دیدم که میخواهم برایت تعریف کنم. شیخ
مفید نشست و جعفر شروع به سخن کرد: من دوستی داشتم که با او برای یاد
گرفتن احادیث به نزد شیخی به نام ابوعبداللّه محدث میرفتم. بعدها فهمیدیم
که او از دشمنان سرسخت حضرت علی(ع)است. گاهی او به امیرالمؤمنین جسارت
میکرد و ما او را سرزنش میکردیم و نصیحت مینمودیم ولی او سرسختی میکرد و
میگفت: من همین هستم و دست از عقیدهام بر نمیدارم. روزی او بحضرت
فاطمه زهرا (علی(ع)هاالسلام) جسارت کرد، ما تصمیم گرفتیم که دیگر نزد او
نرویم. همان شب در خواب، خورشید هدایت حضرت علی(ع)را دیدم. آن حضرت در کنار
ابوعبداللّه ایستاده بود و با وی صبحت میفرمود: امام به ابوعبداللّه
فرمود: مگر من به تو چه بدی کردهام؟ آیا نمیترسی که خداوند کورت کند؟ در همین هنگام، امام به چشم راست وی اشاره کرد و به خواست خدا چشم او کور شد. صبح که شد با خودم گفتم؛ بهتر است نزد رفیقم بروم و خوابم را برای او تعریف کنم و به همراه وی نزد شیخ برویم و او را نصیحت نمائیم. از خانه که بیرون آمدم. دوستم را دیدم که به طرفم میآید. پرسیدم کجا میروی؟ او همان خوابی را که من دیده بودم برایم تعریف کرد، بنابراین به همراهی او به منزل شیخ رفتیم تا وی را از عذاب الهی بترسانیم. وقتی درب را به صدا در آوردیم زنی پشت در آمد وگفت: امروز کلاس درس تعطیل است. گفتم:
ما با شیخ کار خصوصی داریم و میخواهیم او را ببینیم. زن گفت امروز شیخ
بیمار است و کسی را نمیپذیرد. وقتی ما از بیماری شیخ پرسیدیم، زن جواب
داد، امروز صبح وقتی ابوعبداللّه از خواب بیدار شد، تا حالا دستش را روی
چشمش گذاشته است و فریاد میزند که علی(ع)کورم کرد. گفتم: ما برای همین
موضوع به اینجا آمدهایم، در را باز کن با اصرار ما؛ زن درب را باز کرد و
ما داخل شدیم. شیخ با دیدن ما گفت: دیدی بالاخره علی(ع)مرا کور کرد؟ ما
گفتیم: دیشب این جریان را در خواب دیدیم. بیا و از دشمنیات با داماد و
جانشین بر حق رسول خدا دست بردار شاید شفاعت حضرت شامل حال تو شود و خداوند
شفایت دهد. ابوعبداللّه گفت: اگر علی(ع)چشم دیگر مرا نیز کور کند، دست
از مخالفت با ایشان بر نمیدارم. ما با ناراحتی و افسردگی از خانه خارج
شدیم و همان شب دوباره در خواب دیدیم که آقا امیرالمؤمنین علی(ع)به چشم چپ
ابوعبداللّه اشاره فرمود و چشم چپ وی نیز کور شد. روز بعد، دوباره به
دیدن شیخ رفتیم. هر دو چشمش کور شده بود، امّا او دست از لجاجت وجهالتش
برنداشت تا اینکه با حال کُفر و الحاد و نفاق از دنیا رفت. این عذاب دنیوی مخالفت با ولایت آقا علی(ع)است وای از عذاب روز قیامت و خلود در آتش. سرور دنیا و دین شاهنشه مردان علی(ع)ست آفتاب برج ایمان کوکب رخشان علی(ع)ست شهسوار دین نفر بر عرصه میدان رزم سروران را سرور و مرد افکن میدان علی(ع)ست وارث تاج لعمرک ابن عم مصطفی (ص) معدن جود و سخاوت ناطق قرآن علی(ع)ست آنکه آدم را رهائی داد از درد فراق کرده حوا را اسیر فرقت دوران علی(ع)ست آنکه از گرداب ساحل بُرده کشتی راز آب نوح را داده نجات از ورطه طوفان علی(ع)ست منبع : کرامات العلویه، علی(ع) میر خلف زاده، نشر مهدی یار
نام کتاب : دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 1079