نام کتاب : دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 1048
شیوه جذب نامه رسان معاویه
آنها که در شهرهای دور میزیستند و امام علی علیه السلام را ندیده
بودند، و آنانکه فریب دشمن را خورده و اسیر تبلیغات مسموم و شایعات دروغین
گردیدند، نسبت به حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام حالت گُریز داشتند. امّا وقتی به امام علی علیه السلام نزدیک میشدند، و اخلاق پیامبر گونه او را مشاهده میکردند، در شگفت مانده، جذب خورشید ولایت شده و برای همه عمر در صف عاشقان ولایت قرار میگرفتند. در تاریخ اسلام آمده است که: بسیاری از اهل کتاب که خدمت حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام آمدند و مسلمان شدند. بسیاری از مخالفان فریب خورده، در همان برخورد اوّل شیفته امام علی علیه السلام گردیدند. بسیاری از هیئتهای اعزامی دشمن که در صف یاران حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام باقی ماندند. یکی از آنان، نامه رسان معاویه، مردی از قبیله «بنی عبس» است. معاویه
میخواست ضمن رساندن نامهای تهدید آمیز، مردی خشن، و بد زبان و بیباک و
شروری را به کوفه و درون یاران امام علی علیه السلام اعزام کند که در حضور
اصحاب به حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام اهانت کند، تهمت بزند، فحّاشی نماید و برگردد. که
برای این مانور تبلیغی، سیاسی، مرد عَبَسی را که بدزبان و خشن و شرور و
بیباک بود برگزید، نامه را به او داد و سفارشات لازم را کرد. وقتی نامه رسانِ معاویه وارد کوفه شد و در جمع اصحاب علی علیه السلام قرار گرفت، نقش خود را آغاز کرد و با درشتی و بدگوئی هرچه خواست گفت، و شایعاتی از شام عنوان کرد، و قتل خلیفه سوم را به امام علی علیه السلام نسبت داد و گفت: شامیان از تو انتقام میگیرند. اصحاب به خشم آمدند و خواستند او را ادب کنند، حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام با اشاره مانع شد. صلة بن زفر عَبَسی از جای برخاست و فریاد بر سر او کشید، که در برابر امیرالمؤمنین علیه السلام چه میگوئی. امام علی علیه السلام فرمود: دست نگهدارید. حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام با او با نرمش و مهربانی برخورد کرد. حرفهای او را گوش داد و او را تا آخر تحمّل کرد. شایعات و تهمت های شامیان را از زبان او شنید و مستدل و گویا پاسخ داد و مانع از تعرّض یاران شد. آزادی بیان او را تأمین کرد و تندی های او را با مهربانی پاسخ گفت. سرانجام مرد عَبَسی در برابر اخلاق امام علی علیه السلام شرمنده شد، مدّتی در فکر فرو رفت و شایعاتی که پیرامون حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام شنیده بود را بررّسی نمود و دید که واقعیت ندارد، مجذوب شد و برخاست و گفت: یا
امیرالمؤمنین با شنیدن تهمت ها و شایعات فراوان علیه شما قلب من از دشمنی و
کینه تو مالامال بود، امّا امروز که تو را دیدم، و اخلاق تو را مشاهده
کردم، اکنون هیچ آفریدهای را مثل شما دوست نمیدارم، من در جمع یاران تو میمانم و هرگز به شام برنمیگردم، تا روزی که در رکاب تو شربت شهادت نوشم. وقتی این خبر به معاویه رسید، اندوه عظیمی او را فراگرفت، زیرا مرد عبسی اسرار نظامی معاویه را میدانست. [1] .
پی نوشت ها: (1) ناسخ التواریخ امیرالمؤمنین علیه السلام ج1 ص249.
نام کتاب : دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 1048