نام کتاب : دانشنامه امام علی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 1019
سوالات گروهی از یهود
گروهی از یهود نزد عمر آمده به او گفتند: تو والی و حاکم پس از
پیامبرتان هستی و ما نزد تو آمده ایم تا مطالبی را از تو بپرسیم که اگر
صحیح به ما پاسخ گویی به تو ایمان آورده از تو پیروی خواهیم نمود.عمر گفت:
بپرسید! گفتند: ما را آگاه کن از قفلهای آسمانهای هفتگانه و کلیدهای
آنها. و از کسی که قوم خود را انذار نموده و نه پری بود و نه آدمی، و از
پنج چیزی که در رحمی آفریده نشدهاند، و از یک و دو و سه و چهار و پنج و شش
و هفت و هشت و نه و ده و یازده و دوازده. عمر ساعتی در فکر شد و آنگاه
به آنان گفت: چیزی از عمر بن خطاب پرسیدهاید که به آن آگاهی ندارد، ولی
پسر عم رسول خدا صلی الله علیه و آله شما را از این مطالبی که پرسیدهاید
خبر خواهد داد. پس نمایندهای به نزد آن حضرت فرستاده او را به نزد خود
فراخواند، و چون آمد عمر جریان را خدمتش عرضه داشت، امیرالمومنین
علیهالسلام به یهودیان رو کرده و فرمود: مسائلتان را بر من عرضه بدارید،
آنان همان سوالات یاد شده را مطرح کردند. امام فرمود: آیا غیر از اینها هم سوالاتی دارید؟ گفتند:
نه ای پدر شبیر و شبر!امیرالمومنین علیهالسلام به آنان فرمود: اما قفلهای
آسمانها شرک ورزیدن به خدا است و کلیدهای آنها گفتار لا اله الا الله است. و اما آن کسی که قوم خود را ترسانده و نه پری بوده و نه انسی، مورچه سلیمان است. و اما آن پنج موجود زندهای که در رحمی آفریده نشدهاند آدم و حوا و عصای موسی و ناقه صالح، و قوچ ابراهیم است. و اما یک، خدای یگانه است که او را شریکی نیست. و اما دو؛ آدم و حواست. و اما سه؛ جبرئیل و میکائیل و اسرافیل است. و اما چهار؛ تورات و انجیل و زبور و قرآن است. و اما پنج؛ نمازهای پنجگانه واجب است. و
اما شش؛ قول خدای تعالی است: (و لقد خلقنا السموات و الارض و ما بینهما فی
سته ایام)؛ [1] بتحقیق آفریدیم آسمانها و زمین را و آنچه که در بین آنهاست
در شش روز. و اما هفت؛ قول خدای تعالی است: و بنینا فوقکم سبعا شدادا؛ [2] . و بنا نهادیم بر بالای شما هفت آسمان محکم. و اما هشت؛ قول خدای عزوجل است: و یحمل عرش ربک فوقهم یومئذ ثمانیة؛ و عرش پروردگارت را آن روز هشت ملک برگیرند. [3] . و اما نه؛ آیاتی است که بر موسی نازل شده. و
اما ده؛ قول خدای عزوجل است: (و واعدنا موسی ثلثین لیله و اتممناها بعشر)؛
[4] و با موسی سی شب وعده و قرار نهادیم، چون پایان یافت ده شب دیگر بر آن
افزودیم. و اما یازده؛ گفتار یوسف است به پدرش: انی رایت احد عشر کوکبا...؛ [5] من در عالم خواب یازده ستاره دیدم و.... و
اما دوازده؛ قول خدای عزوجل است به موسی: (فاضرب بعصاک الحجر فانفجرت منه
اثنتا عشره عینا)؛ [6] عصای خود را بر سنگ زن، پس دوازده چشمه آب از آن سنگ
بیرون آمد. در این موقع یهودیان گفتند: گواهی میدهیم که نیست خدای غیر
از خدا، این که محمد صلی الله علیه و آله فرستاده اوست و تو پسر عم رسول
خدایی، و آنگاه به عمر گفتند: به خدا سوگند! او سزاوارتر است به این مقام
از تو. [7] .