يكون حينئذ الجواهر العقليّة و الاعراض صورا و يقال صورة لما يكمل
به المادّة و ان لم تكن متقوّمة بها بالفعل مثل الصّحّة و ما يتحرّك اليها
بالطّبع و يقال صورة خاصّة لما يحدث فى الموادّ بالصّناعة من الاشكال
و غيرها و يقال صورة لنوع الشّيئ و لجنسه و لفصله و لجميع ذلك و
يكون كلّيّة الكلّ صورة فى الاجزاء ايضا انتهى.
ترجمه و شرح فارسى:
مقاله شيخ الرّئيس در الهيّات شفاء
شيخ الرّئيس در الهيّات شفاء ص (447) درباره صورت و معانى آن چ نين
مىفرمايد:
صورت عبارتست از هر معناى بالفعلى كه براى تعقّل و تصوّر صلاحيّت
داشته باشد فلذا جواهرى كه از مادّه مفارق هستند همچون عقل به اين معنا صورت
هستند.
و گ اهى صورت را اطلاق كنند بهر شكل و فعلى كه در محلّ قابلى تحقّق
يابد اعمّ از اينكه محلّ بسيط باشد همچون دايره يا مركّب باشد نظير اشكال هندسى
ديگر و باين لحاظ حركات و اعراض نير صور مىباشند.
و زمانى صورت را بر چ يزى اطلاق كنند كه تقوّم فعلى مادّه به آن وابسته
باشد و به اين اعتبار جواهر عقلى و اعراض از صورت بودن خارج هستند.
و نيز صورت را به مكمّل مادّه اطلاق نمايند اگرچه تقوّم فعلى مادّه به آن
مربوط نباشد همچون صحّت و آنچه كه طبعا بطرف حصول صورت (غايت) گ رايد
چ ه آنكه صورت اعتدال مزاج موجب كمال مادّه است همانطورى كه غايت
( منتهى اليه الحركة) موجب كمال مغيّا است.
و همچنين صورت را اطلاق كنند بر آنچه كه بواسطه صناعت هندسى در
مواد حاصل شود چ ون اشكال از قبيل مربّع و مستطيل و مثلّث و غير اشكال نظير
زاويه قائمه و منفرجه و حادّه.
و بسا صورت را به نوع شيئ چ ون انسان و جنس شيئ مانند حيوان و فصل