للمركّب منها و من المادّه علّة صوريّة للمركّب و باعتبار انّها تقوّم المحلّ
اعنى المادّة علّة فاعليّة و صورة للمحلّ و هكذا فى المادّة و يعلم من
هنا حالها.
تقال، اى الصّورة لمعانى ذكرنا خمسة منها:
للجسميّة، اى الصّورة الجسميّة، و، الصّورة، النّوعيّة و الشّكل و
الهيئة، مطلقا، و، الصّورة، العلميّة.
ترجمه:
فصل در بيان علّت صورى
چ يزى كه بواسطهاش فعليّت شيئ حاصل مىشود صورت آن شيئ نام
دارد.
سپس مرحوم مصنّف در ذيل اين عبارت مىفرمايد:
چ ون صورت و مادّه در اوّل فريده تعرف نشدند لا جرم در اينجا مورد
تعريف قرار گ رفتند.
پ س آنچه شيئيّت شيئ بآن مىباشد علّت صورى براى كلّ و مركّب بوده و
بآن صورت محلّ و فاعل نيز گ ويند يعنى براى صورت دو لحاظ است:
پ س باعتبار اينكه جزء مركّب است و مركّب از آن و مادّه تشكيل يافته علّت
صوريّه براى مركّب مىباشد و بملاحظه آنكه مقوّم محلّ يعنى مادّه مىباشد علّت
فاعلى و صورت براى محلّ نام دارد.
و همچنين است كلام در مادّه كه از تقرير سخن در صورت حال آن نيز
معلوم و مشخّص مىگردد يعنى براى مادّه نيز دو اعتبار است:
باعتبار اينكه جزء مركّب بوده و مركّب از آن و صورت تشكيل يافته علّت
مادّى مركّب خوانده شده و بلحاظ آنكه قوامش بواسطه صورت است مادّه و فاعل
مادّى نام دارد.
سپس مىفرمايد:
صورت بر معانى اطلاق مىشود كه پ نج تا از آنها را در اينجا ذكر نمودهايم.