ديگرى در آن مكان با وى نباشد.
2- غير حقيقى: و آن عبارت است از بودن چ يزى در مكانى اوسع و بزرگتر
از خود.
قطب الدّين در درّة التّاج گ ويد:
حقيقى از او بودن شيئ است در مكان خاصّ او كه ممكن نباشد كه با او
در آن غير او باشد، و غير حقيقى از او چ ون بودن شيئ در سوق.
3- مطلق: عبارت است از بودن در مكانى بدون تقيّد بموضع مخصوص.
4- خاصّ: عبارت است از بودن در مكان معيّنى هم چ ون بودن طيور در
هوا.
5- شخصى: عبارت است از بودن در مكانى كه با اشاره مشخّص شده
باشد.
« متى »
« متى » : عبارتست از بودن چ يزى در زمان يا حدّ و طرف زمان.
بعضى در تعريف آن گ فتهاند:
« متى » : عبارتست از نسبت چ يزى به زمان.
و چ نان چ ه در تعريف اوّل اشاره شده بودن در زمان دو فرد دارد:
1- بودن در نفس زمان مانند واقع شدن نماز پ سين در عصر.
2- بودن در حدّ و انتهاء زمان مانند واقع شدن نما مزبور در آخرين لحظه
عصر كه بعدش غروب است و از آن و امثالش به وصولات تعبير كنند و مجرّد وقوع
شيئ در طرف باعث نمىشود اين نحو از بودن و وقوع از تحت اين مقوله خارج شود و
شاهد اين مدّعا آن است كه در مقام استفهام همانطورى كه در قسم اوّل با كلمه
( متى) سؤال واقع مىشود در قسم دوّم نيز چ نين است و نيز بودن در نفس زمان دو
فرد دارد:
1- بودن بنحو انطباق يعنى ابتداء مظروف با ابتداء ظرف و انتهائش با