1- هنگامى كه هردو اسم مقصور و خوف اشتباه بوده يعنى معلوم نباشد كدام
فاعل و كدام مفعول مىباشد واجب است اوّلى را فاعل و دوّمى را مفعول قرار دهيم
مانند: ضرب موسى عيسى
2- بلى حذف فعل به تنهائى و حذفش با فاعل هردو جايز است مشروط به اينكه
قرينه در بين باشد
3- نائب فاعل عبارت است از هر مفعولى كه فاعلش حذف شده و بجايآن مفعول
قرار گرفته باشد مانند: ضرب عمرو (عمرو زده شد) اين مثال در اصل ضرب زيد عمرا بوده
و پس از حذف فاعل يعنى « زيد » و مجهول نمودن فعل « عمرو » بجاى فاعل قرار گرفت و مرفوع شد.
4- امّا جواب از سؤال چهارم:
الف: ساعد عيسى يحيى، در اين مثال تقديم مفعول بر فاعل جايز نيست چون
خوف از اشتباه مىباشد
ب: كلّم يحيى فتاة، در اين مثال تقديم مفعول بر فاعل جايز است.
ج: اتعبت الحمّى سعدى، در اين مثال تقديم مفعول بر فاعل جايز است.
د: اكرم صديقى اخى، در اين مثال تقديم مفعول بر فاعل جايز نيست.
ه: حملت الشجرة ثمارها، در اين مثال تقديم مفعول بر فاعل جايز است.
و: اكرمت سعدى يحيى، در اين مثال تقديم مفعول بر فاعل جايز است چون
خوف از اشتباه نمىباشد.
5- جواب از سؤال پنجم:
الف: « اللّه » نائب فاعل است براى « ذكر » و « قلوب » فاعل است براى « وجلت » .