توسط [شين] نقطهدار كه خود از حروف مهموسة الرخوة است بين تاء كه
از حروف مهموسة الشديدة بوده و بين زاء نقطهدارى كه از حروف مجهورة است مىباشد
لذا اگر شاعر بجاى مستشزر، مستشرف مىگفت ثقل مذكور زائل مىشد.
ولى در اينكلام نظر و مناقشه است زيرا [راء] بدون نقطه نيز از حروف
مجهوره محسوب مىشود.
شرح فارسى:
توضيح
شارح گويد: تنافر وصفى است در كلمه كه سبب سنگين اداء كردن آن مىشود
مانند كلمه مستشزرات در بيتى كه از امرء القيس نقل شده و ما بين قبل از آن را با
تمام بيت مورد استشهاد در اينجا مىآوريم:
و فرع يزين المتن اسود فاحم
اثيب
كقنو النّخلة المتعثكل
غدائره مستشزرات الى العلى
تضلّ
العقاص فى مثنّى و مرسل
شارح گويد: غدائره جمع غديره بمعناى ذوائب و گيسوانست و ضمير مجرورى
بكلمه [فرع] در بيت قبلى راجعست.
مستشزرات بصيغه اسم فاعل يا بمعناى مرتفعات بوده و بمعناى مرفوعات
مىباشد.
تضلّ بمعناى تغيب (پنهان مىشود).
عقاص جمع عقيصه و آن دستهاى از گيسوان است كه زنان با رمّان و نخ
جمع نموده و در وسط سر قرار مىدهند.