متعدّى باشد همچون خلق نمودن و روزى دادن و هدايت كردن و از آن در
اصطلاح به فواضل تعبير مىشود.
غير نعمت: منظور امورى است كه بغير تعدّى نداشته و تنها براى دارنده
كمال محسوب مىشود همچون علم، قدرت و حيات و نظائر اينها و از آن در اصطلاح به
فضائل نام مىبرند.
شكر: عبارتست از عملى كه حاكى از بزرگداشت منعم (بكسر عين) باشد و
علّت غائى اينعمل آنست كه مشكور له منعم مىباشد اعم از آنكه عمل و فعل با زبان
صورت گرفته و يا با اعضاء و جوارح تحقق يابد.
مؤلف گويد:
از قياس ايندو تعريف با هم چنين استفاده ميشود كه مورد حمد تنها لسان
است ولى مورد شكر هم لسان بوده و هم غير آن و نيز متعلّق حمد هم نعمت است و هم غير
آن ولى متعلّق شكر تنها نعمت است.
در نتيجه بايد گفت:
حمد از نظر متعلّق اعم از شكر بوده ولى باعتبار موردش اخصّ از آن
است.
و مقصود از عموم و خصوص، عموم و خصوص مطلق است نه [من وجه] چنانچه
وقتى ايندو كلمه را بدون قيد ذكر مىكنند همان قسم اوّل مراد است.