اينطور نيست كه شخص هرآنچه را آرزو كند درك كند بلكه پارهاى از آنها
را درك و در بعضى ديگر مأيوس و محروم مىگردد.
قوله: و قال عبد القاهر: معطوف است به [قيل].
قوله: بان اخّرت عن اداته: ضمير در [اخّرت] به كلمه
[كلّ] و در [اداته] به نفى راجعست و مقصود از تأخير كل از ادات نفى مطلق تأخير
است اعم از آنكه تأخير لفظا بوده يا رتبة باشد مثال تأخير لفظى همچون بيت ابو
الطّيب و مثال تأخير رتبى نظير آنچه مصنّف مثال آورده و گفته است كلّ الدّراهم لم
آخذ.
قوله: سواء كانت معمولة لاداة النّفى اولا: ضمير در [كانت] بكلمه [كلّ]
راجعست.
قوله: و ليس بسديد: زيرا اين عطف از قبيل عطف خاص
بر عام بوسيله [او] مىباشد و آن ممنوع است.
قوله: شامل لذلك: مشاراليه [ذلك] كون [كل]
معمولة للفعل المنفى مىباشد.
قوله: و كذا لو عطفتها على اخّرت: يعنى در اينصورت نيز عطف سديد
نيست.
قوله: لانّ التأخير عن اداة النّفى ايضا شامل له: يعنى عبارت [التأخير عن اداة
النّفى] داراى معناى واسع و عامى است كه شامل [او معمولة للفعل المنفى] مىشود
از اينرو با گفتن عبارت اوّلى ديگر نيازى به عبارت دوم نبود.
قوله: ان يخصّص التأخير بما اذا لم تدخل الخ: كه در اينصورت عطف آن هم بر
[داخلة] جايز است و هم بر [اخّرت] و معناى