يكن حينئذ [كلّ انسان لم يقم] على تقدير كونه لنفى الحكم عن الجملة
تأكيدا، لانّ دلالة [انسان لم يقم] على هذا المعنى التزام.
ترجمه
اشكال دوم مصنف به كلام قيل
مصنّف گويد:
و جهت ديگرى كه ما را بر آن داشته در كلام [قيل] نظر و تأمّل نمائيم
آنستكه صورت دوّم زمانيكه فائدهاش نفى حكم از برخى افراد را نيز افاده مىنمايد
در نتيجه بايد بگوئيم:
وقتى [كلّ] را بر معناى دوّم حمل كرديم ديگر [كلّ] براى تأسيس
نمىباشد.
شارح گويد:
مقصود از [صورت ثانيه] سالبه مهمله يعنى [لم يقم انسان] مىباشد و
ضمير در [فاذا حملت] به لفظ [كلّ] راجع بوده و مراد از [على الثّانى] افاده نفى
از افراد بطور اجمال ميباشد تا اينكه معناى [لم يقم كلّ انسان] نفى قيام از افراد
انسان بطور مجمل باشد نه از تمام آنها.
و ضمير در [لا يكون] به لفظ [كلّ] راجعست و حاصل مراد اينستكه صورت
دوّم كه قضيّه سالبه مهمله باشد وقتى نفى قيام از انسان بطورى بود كه آنرا از تمام
افراد انسان سلب كرديم قهرا از افراد بطور مجمل نيز مسلوب نمودهايم در نتيجه وقتى
[كل] را بر افاده نفى از افراد بطور مجمل حمل كنيم و معناى [لم يقم كل انسان] را
نفى قيام از افراد