ولى گاهى مجازا در موقعيكه مبتداء واقع شده باشد از آن استغراق را
اراده مىكنند مانند تمرة خير من جرادة و در غير مبتداء بطور نادر به معناى
استغراق نيز استعمال مىشود مانند آيه شريفه [ علمت
نفس ما قدّمت ] يا مانند بيت حريرى كه در مقامات آورده:
يا اهل ذا المغنى وقيتم شرّا
و
لا لقيتم ما بقيتم ضرّا
اى اهل اين منزل محفوظ باشد از شرّ و بدى و از ضرر و اذيّت تا
ماداميكه باقى هستيد برحذر باشيد.
شاهد در (شرّا) است كه در سياق ايجاب بوده و مع ذلك افاده استغراق
كرده ولى چون مبتداء نيست اين افادهاش نادر است.
و اگر نكره در سياق نفى با كلمه (من) ذكر شود اعم از اينكه اين حرف
مقدّر باشد يا ظاهر همچون لا رجل فى الدّار در اينصورت نصّ و صريح در استغراق بوده
و احتمال غير آن داده نمىشود و سپس در تعقيب اين گفتار چنين مىگويد:
ممكن است بمصنّف در مقام اشكال گفته شود:
استغراق مفرد بطور كلّى از استغراق در جمع اوسع و اشمل نيست بلكه
تنها در نكره واقع در سياق نفى چنين است اما مفرد محلّى بالف و لام چنين نيست بلكه
جمع محلّى بالف و لام استغراقش به اين نحو است كه شامل تمام افراد مىشود
بهمانطوريكه مفرد شامل مىشود و بين ايندو فرقى نيست و دليل بر اينمدّعا تصريح
اكثر ائمه اصول و نحو و استقراء مىباشد چنانچه رؤساء از مفسّرين نيز در مواردى كه
از قرآن اين سنخ از كلمات و صيغ واقع شده است تصريح نمودهاند