و اما علماء بلاغت اقسام الف و لام را طبق تقرير كتاب چنين گفتهاند:
1- الف و لام عهد: آنست كه بواسطه آن بحصّهاى از حقيقت معهوده بين
متكلّم و مخاطب اشاره داشته باشد اعم از اينكه حصّه معهوده مفرد بوده مثل اينكه
شخصى در مقام اخبار بگويد: جائنى رجل، سپس بگويد: اكرم الرّجل، كه الف و لام اشاره
است به همان رجل معهود سابق الذّكر يا تثنيه و يا جمع باشد چنانچه بجاى رجل رجلان
يا رجال ذكر شود.
و اما مثالى را كه مصنّف براى الف و لام عهد ذكر مىكند آيه (36) از
سوره (آل عمران) است كه مىفرمايد: [ و ليس الذّكر كالانثى ] شاهد در الف و لام (الانثى)
است كه اشاره است به (انثى) در آيه قبلى يعنى كلام متعلّقه عمران كه در مقام تحسّر
بدرگاه احديّت عرض نمود: [ ربّ انّى وضعتها انثى ].
البته همانطوريكه شارح تذكّر داده الف و لام انثى اگرچه به معناى عهد
است ولى بر سر مسنداليه داخل نشده و از اين نظر از شاهد مثال خارج است.
و مىتوان الف و لام (الذكر) را نيز از همين قسم قرار داد و آن را
اشاره بمعهودى دانست كه بطور كنايه در آيه: [ ربّ
انّى نذرت لك ما فى بطنى محرّرا ] ذكر شده و آن (ماء) موصول است كه بقرينه (محرّرا) كنايه از (ذكر) است
زيرا مرسوم اين بود كه اولاد ذكور را براى خدمت بيت المقدّس آزاد و حرّ قرار
مىدادند.
بنابراين الف و لام (الذكر) براى عهد و بر سر مسنداليه داخل