ترجمه
مصنّف گويد:
و اما ذكر مسنداليه پس بخاطر امورى است كه ذيلا مىشود:
الف: اصل ذكر آن است.
ب: بخاطر ضعف اعتماد بر قرينه احتياط ايجاب مىكند كه آن را ذكر نمايند.
ج: تنبيه بر كودن بودن سامع.
د: بمنظور ازدياد تقرير و ايضاح.
ه: براى اظهار تعظيم و بزرگداشت.
و: بمنظور اهانت و تحقير.
ز: بجهت تبرّك جستن بذكر نامش.
ح: بجهت لذّت بردن از ذكر مسنداليه.
ط: ذكر آن باين جهت استكه بخواهند كلام را بسط و تفصيل بدهند و اين در جائيست كه شنيدن كلام براى سامعه مطلوب باشد مثل: هى عصاى.
شارح گويد:
ضمير در [ذكره] به مسنداليه عائد بوده و در [لكونه] به ذكر رجوع مىنمايد و سپس مىافزايد:
علاوه بر اصل بودن ذكر مقتضى براى عدول از اصل نيز وجود دارد و بعد مىگويد:
تعويل در عبارت مصنّف كه مىگويد [ضعف التّعويل] به معناى [اعتماد] است.