بسا كلام را برخلاف مقتضاى ظاهر آورند از اينرو غير سائل را همچون
سائل مىپندارند و آن در جائيست كه كلامى برايش القاء مىكنند كه اشاره بخبر دارد
لذا مخاطب همچون كسى كه طالب خبرى بوده و بحالت ترديد منتظر آن باشد درمىآيد
همچون آيه شريفه: و لا تخاطبنى الخ.
شارح گويد:
ضمير در [على خلافه] به مقتضى الظّاهر راجعست و در اذا قدّم اليه به
غير سائل و كلمه [يلوح] بمعناى [يشير] بوده و ضمير در [له] به غير سائل عائد
مىباشد و ضمير مستتر در [فيستشرف] به غير سائل عود نموده و ضمير مجرورى در [له]
بخبر بازميگردد و معناى [يستشرف] يعنى بآن نظر مىكند چنانچه وقتى گفته مىشود:
استشرف فلان الشّئ كه وى سر را بالا نگاه داشته كه بآن شئ بنگرد و
دست را بالاى ابروهاى خود نهاده بمثابه كسيكه سايهبانى براى ديدهگانش ترتيب داده
كه اشعه آفتاب باو صدمه نزند.
سپس در تفسير و معناى [ و لا تخاطبنى فى الّذين
ظلموا ] مينويسد:
يعنى اى نوح من را درباره قوم خود و برگرداندن عذاب از ايشان نخوان و
شفاعت مكن.
پس اين كلامى استكه بخبر بعدى اشاره داشته و مشعر است باينكه نزول
عذاب براى قوم امر ثابتى است پس مقام مقتضى مىشود كه مخاطب مردّد شود در اينكه
آيا ايشان محكوم بغرق شدن هستند يا چنين نيست لذا جمله بعدى مىفرمايد: