مصنّف بجاى عبارت مزبور مىگفت: علّت صادق نبودن اين اخبار اين استكه
كفّار خود از عقلاء و اهل لسان بودهاند و تا اندازهاى استعمال و محاوراتشان مورد
استناد است لذا ايشان چون اعتقاد بعدم صدق نبىّ اكرم داشتهاند قهرا اخبار در حال
جنون را نميتوان از نظر ايشان صادق دانست پس در اين مقام عبارت [كانّهم اعتقدوا
عدم صدقه] از آنچه در اينجا ذكر كرده اظهر و روشنتر است.
قوله: و على هذا لا يتوجه ما قيل الخ: خلخالى كه يكى از ادبا
مىباشد در اعتراضى بمصنّف چنين مىگويد: معناى عبارت مصنّف كه گفته است [و غير
الصّدق لانّهم الخ] اينست كه اخبار در حال جنون صدق نيست زيرا كفّار اعتقاد بصدق
حضرتش را نداشتند و اين معنا درست نيست زيرا علّت عدم صدق بحسب واقع عدم اعتقاد
بصدق نيست و بعبارت ديگر از مجرّد عدم اعتقاد بصدق لازم نمىآيد كه در واقع هم
صادق نباشد.
شارح مىگويد: طبق تقريريكه ما نموديم اين اعتراض وارد نيست زيرا
مصنّف عدم اعتقاد بصدق را علّت براى عدم صدق به حسب واقع قرار نداده تا مورد اين
اعتراض واقع شود، بلكه عدم اعتقاد را سبب اين قرار داده كه كفّار از اخبار در حال
جنون اراده صدق نكردهاند.
متن: و ردّ بانّ المعنى ام لم يفتر فعبّر عنه بالجنّة لانّ المجنون لا
افتراء له.
شرح عربى و ردّ هذا الاستدلال بانّ المعنى اى معنى ام به جنّة ام لم يفتر
فعبّر عنه اى عدم الافتراء بالجنّة لانّ المجنون لا افتراء له لانّه الكذب عن عمد
و لا عمد للمجنون فالثانى ليس