مأنوس نبوده و جزء كلمات غريبه محسوب مىشوند و باين تقرير ديگر جائى
براى اعتراض مزبور باقى نمىماند.
شرح عربى او فى علم التّصريف كمخالفة القياس اذ به يعرف انّ الاجلل مخالف
للقياس دون الاجل او فى علم النحو كضعف التأليف و التّعقيد او يدرك بالحسّ
كالتنافر اذ به يعرف انّ مستشزرا متنافر دون مرتفع و كذا تنافر الكلمات.
ترجمه
شارح گويد:
يا تمييز فصيح از غير فصيح در علم تصريف معلوم ميشود مانند مخالفت
قياس، زيرا بواسطه علم تصريف دانسته ميشود كه كلمه [اجلل] با قياس و قاعده ادبى
مخالفست نه [اجل].
يا تمييز مزبور در علم نحو روشن ميشود، مثل ضعف تأليف و تعقيد يا
بواسطه حسّ اين امر درك مىشود همچون تنافر چه آنكه بواسطه حسّ معلوم مىشود كه
كلمه [مستشزر] متنافر است ولى [مرتفع] چنين نيست و نيز تنافر كلمات را بوسيله حسّ
مىتوان درك نمود.
شرح فارسى:
توضيح
2- احاطه بر قواعد صرفى كه موجب مىشود از كلمات مخالف با قواعد مرسومه
اجتناب نمايد مثلا در اين علم دانسته مىشود اگر در كلمه واحدى دو حرف از يك جنس
باشند و دوّمى متحرّك و براى مقصود و غرضى در كلمه زياد نشده باشد ادغام اين دو
واجب است و در غير اينصورت كلمه از نظر اهل ادب و ذوق رونقى نداشته و جزء كلمات
مخالف قياس و در زمره شواذ بشمار مىآيد