تعبير مزبور اشاره است باينكه حسن دادن اين وجوه بكلام پس از رعايت
مطابقت با مقتضاى حال و فصيح آوردن كلمات مىباشد.
و اينكه مصنّف امور و وجود ياد شده را تابع بلاغت كلام قرار داد نه
متكلّم جهتش آنست كه اين امور سبب نمىشود كه متكلّم متّصف بصفت بلاغت گردد.
شرح فارسى:
توضيح
عبارات فوق مشتمل بر ذكر چهار امر است:
1- غير از مطابق بودن كلام با مقتضاى حال و فصاحت كلمات امور ديگرى نيز
مىباشند كه سبب حسن كلام و ملاحت آن مى شوند و آنها عبارتند از: محسّنات بديعيّه.
2- مصنّف در متن از اين امور بكلمه [يتبعها] تعبير نمود و وجه آنرا شارح
اينطور تقرير مىكند: حسنى كه از ناحيه محسّنات بديعيّه در كلام پديد مىآيد عرضى
و خارج از ماهيّت و نفس كلام است بخلاف مطابقت با مقتضاى حال يا فصاحت كلمات لهذا
اين امور را سزاوار است به تابع و امر عارضى تلقّى نمود.
3- از تعبير مزبور (يتبعها) مطلبى ديگر مىتوان استفاده كرد و آن اينست
كه تابع مرتبهاش بعد از متبوعست بنابراين مرتبه محسّنات بديعيّه بعد از مطابقت با
مقتضاى حال و فصاحت كلمات مىباشد به اين معنا لزوم رعايت ايندو در مرحله اوّل
بوده سپس مرحله محسّنات بديعيّه است.
4- مصنّف در متن محسّنات بديعيّه را از تبعات بلاغت در كلام