كلمه [ما] در [ما انعم] موصول حرفى يعنى مصدريّه است فلذا شارح
عبارت متن را به [انعام] تأويل برده است و سپس مىگويد:
جهت اينكه مصنف منعمبه را متعرض نشد دو امر است:
1- آنكه نعم الهى بس فراوان و متكثّر است قابل احصا نبوده و عبارت بآن
احاطه ندارد.
2- اگر بعضى از نعم را ذكر مىكرد توهّم اين مىشد كه حمد مختص بآن بوده
و تنها در مقابل آنست نه نعمتهائى كه ذكر نشده فلذ براى تعميم مفعول را حذف نمود
چه آنكه حذف متعلّق فعل بسا دلالت بر تعميم دارد.
قوله: و لم يتعرض للمنعم به: ضمير فاعلى در [لم يتعرض]
بمصنف راجعست و مقصود از [منعم به] نعمتهاى الهى است.
مؤلف گويد:
مقصود شارح اينست كه مصنف به هيچوجه من الوجوه نامى از نعمتهاى الهى
نبرد نه بنحو تفصيل و نه بطور اجمال.
ذكر تفصيلى باين بود كه بگويد:
الحمد للّه على اعطائه السمع و البصر و العلم و هكذا.