پس بخوان كه تو در جائى هستى كه هم سعاد را مىبينى و هم صدايش را
مىشنوى.
و اين معنا غلط و با عقل و نقل مخالفست:
امّا با نقل: زيرا طبق كلام جوهرى در صحاح در جمله [فلان بمرأى منى و
مسمع] فاعل رؤيت و سماع مجرور به من است نه آنكه مجرور مفعول اين دو فعل باشد
همانطوريكه زوزنى گويد.
اما با عقل: زيرا اگر كبوتر صداى محبوبه را بشنود از نظر عقل صحيح
نيست كه محبّ كبوتر را مكلّف بخواندن كند چه آنكه خواندن كبوتر سبب محو صداى
محبوبه مىگردد بلكه در اينحال لازمست محبّ كبوتر را موظّف بگوش دادن بصداى محبوبه
نمايد.
نقد مصنف
در جواب كلام قيل كه كثرت تكرار و تتابع اضافات را از اسباب اخلال
بفصاحت كلام شمرده مصنف مىگويد:
اينكلام صحيحى نيست زيرا هركدام از اين دو اگر موجب ثقل لفظ و دشوارى
تلفّظ گردند از مصاديق تنافر بوده و ما آنرا جزء اسباب اخلال شمرد و احتياجى بذكر
ايندو ديگر نداريم و اگر موجب محذور و عيب مزبور نشوند پس وجهى ندارد كه از آن دو
بنام اسباب مخلّ بفصاحت نام ببريم و چگونه ايندو مخلّ باشند و حال آنكه هركدام از
ايندو در كلام باريتعالى واقع شدهاند مانند [ مثل
دأب قوم نوح ] [ و كذلك ذكر رحمة ربّك عبده زكريا ] كه در ايندو آيه تتابع اضافات
واقع