وجه آن اينست كه جمله اسميّه بر دوام و ثبات چون دلالت دارد و اين با
مقام حمد خالق انسب است لاجرم مقتضى آن بود كه مصنّف بجاى جمله فعليّه، جمله
اسميّه بياورد.
مؤلف گويد:
اما وجه آنكه اينجمله در اصل جمله فعليه بوده دو امر ميباشد:
الف: حمد مصدر است و مصادر دلالت دارند بر تعلّق احداث بر ذوات و
غالبا براى بيان احداث منسوب بذوات از افعال استفاده مىكنند زيرا افعال كلماتى
هستند كه دلالت دارند بر وقوع احداث در ازمنه مخصوص بواسطه ذوات.
ب: كلمه حمد چنانچه گفته شد در غالب استعمالات بنابر مفعول مطلق بودن
منصوب استعمال مىشود و عاملش محذوف بوده كه اين مصدر بجاى آن قرار مىگيرد.
قوله: و تقديم الحمد باعتبار انّه اهمّ: يعنى تقديم لفظ حمد بر لفظ
جلاله كه [اللّه] باشد باعتبار اينستكه حمد اهميت اعتبارى و عارضى دارد.
بنابراين ضمير در [انّه] به حمد راجع است.
قوله: نظرا الى كون المقام، مقام الحمد: اين عبارت علّت است براى اهم
بودن عارضى و اعتبارى حمد بر لفظ جلاله.
قوله: فى تقديم الفعل فى قوله تعالى الخ: زمخشرى در تفسير كشّاف
مىگويد:
قدّم الفعل لانّه اهمّ من اسم اللّه، لانّ المقام، مقام قراءة.