تأديب جايز است قهرا بطريق اولى سبّ او بمنظور ادب كردن بايد جايز
باشد.
امّا پدر: مىتوان جواز سبّ او نسبت بفرزند را از مثل فرموده ائمّه
عليهم السّلام:
انت و مالك لابيك استفاده كرد.
مضافا باينكه سيره اهل شرع از قديم الايام چنين بوده كه پدران نسبت
بفرزندان خود را از مبادرت به سبّ و دشنام ممنوع نمىديده و بسيار از ايشان ديده
مىشد و مىشود كه به آن اقدام مىكنند.
سپس مرحوم مصنّف مىفرمايند:
مگر آنكه كسى بگويد:
اين سيره دليل بر جواز نيست زيرا ممكنست سيره مزبور در موارد و
جاهائى مستمرّ باشد كه از سبّ پدر فرزند متأثّر نگردد امّا در غير اينموارد معلوم
نيست چنين سيرهاى جارى باشد.
و از اين بيان روشن و معلوم مىشود تمسّك بسيره بمنظور اثبات جواز
سبّ معلّم نسبت به شاگرد ضعيف است زيرا سيره مزبور در ازمنه سابق ناشى از اين بوده
كه متعلّم و شاگرد از سبّ معلّم متأثّر و متألّم نميشد زيرا نفس خود را براى آن
آماده و مهيّا كرده بود بيش از آنمقدارى كه عبد آمادگى براى آن نشان مىداد بلكه
بسا شاگردى اگر مورد سبّ معلّم قرار مىگرفت افتخار مىكرد و دليلش بر اين افتخار
آن بود كه سبّ معلّم دلالت دارد بر كمال التفات و نهايت لطف او نسبت بوى.
امّا در زمان ما سيره چنين نبوده بلكه متعلّمين از سبّ معلّم بمقدارى
متأثّر و ناراحت مىشوند كه از دشنام شركاء در بحث خود باين اندازه متألّم
نمىگردند اعمّ از اينكه سبّ معلّم قولى بوده يا فعلى باشد لذا حلّيت ايذاء و جواز
سبّ معلّم را نمىتوان با سيره اثبات كرد بلكه نيازمند به دليل ديگرى است و اللّه
الهادى الى سواء السّبيل.
شرح مطلوب
قوله: انّه لا يعتبر فى صدق السّبّ: ضمير در « انّه » بمعناى « شأن » مىباشد.