مالك آن نيز بشود پس صحيح نيست بگوئيم چون اخذ هديه بر حاكم و قاضى
مثلا حرام است معنايش اينست كه مالك هم نمىشود و اينطور نيست كه هديه مانند رشوه
بوده و همانطورى كه رشوه بملك گيرنده درنمىآيد هديه هم مملوك او واقع نشود و جهت
فرق بين آندو اينستكه:
رشوه را در مقابل حكم و قضاوت مىگيرد و اين معاوضه حرام و فاسد است
ولى هديه را در مقابل چيزى قرار نمىدهند بلكه همانطورى كه گفتيم هبه مجّانى است
نه معاوضه تا ضمان بدنبال داشته باشد.
توهّم ديگر و دفع آن
اگر توهّم شود كه گيرنده هديه وقتى بحسب فرض اخذش عمل حرامى بود پس
شرعا نمىبايد بر آن مال يد بگذارد و وقتى يد گذارد قاعده « على اليد ما اخذت حتّى يؤدّى»
شاملش شده و بدين ترتيب ضمان مال گريبانگير وى مىشود.
تشريح المطالب، شرح فارسى بر مكاسب ؛ ج2 ؛ ص538
اينقاعده در جائى جارى است كه صاحب مال مجّانا آنرا بديگرى نداده
باشد امّا يدى كه بر مال مستقرّ گرديده و ناشى است از تسليط مجانى صاحب مال ابدا
مشمول قاعده ياد شده نيست فلذا در هبه فاسدهاى كه غير از مورد بحث ما باشد حكم
بضمان متّهب نمىشود و محلّ صحبت نيز چنين مىباشد.
كلام برخى از معاصرين مصنّف (ره) و نقد ايشان بر آن
سپس مرحوم مصنّف مىفرمايند:
در كلام برخى از معاصرين اين احتمال داده شده كه رشوه مطلقا ضمان
ندارد چه آنرا بعنوان عوض و جعل بدهند و چه برسم هديه و هبه مجّانى و براى تثبيت
اين احتمال دو علّت بيان كرده:
الف: مالك مال خود ديگرى را بطور مجّان بر آن مسلّط كرده و چنين