ولى برخى از فقهاء كلام علّامه عليه الرّحمه را تضعيف كرده و
گفتهاند:
لازمه اين سخن آنستكه اگر كسى صبره و كوپهاى را بتدريج غصب نمود
نبايد غرامتى به مالكش بپردازد چون هربارى يك حبّه را غصب كرده نتيجتا پس از مرّات
عديده نزدش كوپهاى از گندم جمع مىشود و طبق فرموده علّامه (ره) نبايد وى را ضامن
قرار دهيم.
مرحوم مصنّف مىفرمايند:
ممكنست در مثلى بهمان حكمى ملتزم شويم كه در غير مثلى يعنى قيمتى
قائل مىباشيم يعنى بگوئيم در هيچيك از قيمتى و مثلى ضمان ثابت نيست.
پس از آن مىفرمايند:
در قسم اوّل اگرچه گفتيم شيئ مملوك نبوده و در تحت يد درنمىآيد ولى
از حقّ الاختصاص نسبت بآن نمىتوان منع كرد مضافا باينكه فرموده حضرت نبوى صلّى
اللّه عليه و آله و سلّم يعنى:
من سبق الى ما لم يسبق اليه احد من المسلمين فهو احقّ به.
عام بوده و عمومش شامل مورد بحث مىشود.
از اين گذشته اگر كسى شيئ مزبور را از دست شخصى كه آن را در اختيار
دارد بقهر و زور اخذ كند، آخذ را در عرف ظالم مىدانند.
شرح مطلوب
قوله: و منه يظهر الخ: ضمير در « منه » به عدم جواز بيع بخاطر وجود منافع نادره راجع است.
قوله: للانتفاع البيّن بجلودها: كلمه « بيّن » در منافع نادره است.
قوله: و قد نصّ فى الرّواية على بعضها: مقصود روايتى است كه مرحوم
صاحب وسائل آنرا در ج (16) ص (321) باين شرح نقل فرموده:
محمّد بن يعقوب باسنادش از حسين بن سعيد، از عثمان بن عيسى، از
سماعه