اسب به كفّار حرام باشد بطريق اولى آلات دفاعى را نمىتوان بايشان
فروخت.
سؤال
ممكنست گفته شود:
مقصود از « سروج » در اين روايت زين اسب نيست بلكه مراد سيوف
سريجيّه است و بدينترتيب حكم بحرمت بيع آن بخاطر اينستكه مبيع از آلات و قتّاله
مىباشد.
جواب
مرحوم مصنّف مىفرمايند:
حمل اين روايت بر معناى مذكور با صدر روايت هيچ تناسبى ندارد چه آنكه
در صدر روايت راوى سؤال از سروج و ادات سروج مىكند و على الظّاهر مقصود از « ادات » آلات زين از قبيل ركاب، ريسمان و لجام و امثال اينها مىباشد پس
مناسب نيست بگوئيم:
مراد از « سروج » سيوف سريجى است مضافا باينكه راوى كه سائل در
اين روايت است حرفهاش سراجى يعنى سازنده زين اسب بوده و اين خود قرينه است بر
اينكه سؤال از سيوف سريجى نبوده.
شرح مطلوب
قوله: بل يكفى مظنّة ذلك: مشار اليه « ذلك » استعمال اهل الحرب للمبيع فى الحرب مىباشد.
قوله: بحسب غلبة ذلك: يعنى غلبة الظّنّ.
قوله: و حينئذ: يعنى و حين شمول الاخبار لما يعلم استعمال اهل الحرب المبيع للحرب.
قوله: فالحكم مخالف للاصول: مقصود از « الحكم » حكم بحرمت است بطور مطلق.