responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : بیان المراد؛ شرح فارسی بر اصول الفقه نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 57

ترجمه:

رأى دوّم در معانى حروف‌

برخى ديگر درباره وضع و موضوع‌له حروف فرموده‌اند:

حروف اصلا براى معنائى وضع نشده‌اند، بلكه حال آنها حال علائم اعراب بوده كه بيان‌گر كيفيّت خاصّى در لفظ ديگر مى‌باشند، پس همانطوريكه علامت رفع در كلام اهل لسان كه مى‌گويند: « حدّثنا زرارة» يعنى زرارة براى ما حديث نقل نمود، دلالت بر اين دارد كه « زراره » فاعل نقل حديث است همچنين لفظ « من » در مثال گذشته دالّ است بر اينكه « نجف » ابتداء سير و سير « مبتداءبه » مى‌باشد.

بيان مراد

بعضى ديگر درباره حروف معتقدند كه اساسا اينقسم از كلمه معناى موضوع‌له نداشته بلكه غرض از اختراع و وضع آنها اينستكه همچون علائم اعراب كيفيّت خاصّى را كه در كلمه ديگر است بيان كنند مثلا در مثال « حدّثنا زرارة» علامت رفعى در « زراره » نمايانگر اينمعنا است كه « زراره » فاعل نقل حديث است بدون اينكه خود داراى معنائى باشد عينا لفظ « من » در مثال « سرت من النّجف» مفيد اينمعنا است كه آغاز سير از نجف بوده و باصطلاح « نجف » مبتدءمنه و نفس سير مبتدءبه مى‌باشد و ما وراء اين امر معناى ديگرى براى « من » نمى‌باشد.

قوله: بل حالها حال علامت الاعراب: ضمير در « حالها » به حروف راجع است.

قوله: تدلّ على انّ زرارة فاعل الحديث: يعنى فاعل نقل حديث.

متن: 3- انّ الحروف موضوعة لمعان مباينة فى حقيقتها و سنخها للمعانى الاسميّة، فانّ المعانى الاسميّة فى حدّ ذاتها معان مستقلّة فى انفسها و معانى الحروف لا استقلال لها، بل هى متقوّمة بغيرها.

نام کتاب : بیان المراد؛ شرح فارسی بر اصول الفقه نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 57
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست