ارباب اصطلاح اختلاف است بعضى همچون مرحوم ميرزا حبيب اللّه رشتى
اعلى اللّه مقامه آنرا ممكن و برخى مانند مشهور آنرا مستحيل مىدانند اكنون در
بيان و شرح اين معنا مىگوئيم:
همانطوريكه در ابحاث گذشته گفتيم در باب وضع الفاظ براى معانى حتما
معانى موضوعله بايد تصوّر بشوند چه بنفسه و چه بوجهه و عنوانه و در غير اينصورت
وضع اساسا غير ممكن مىباشد زيرا جعل لفظ در قبال معناى مجهول و نامعلوم عقلا
ممتنع است و با توجّه باين نكته مىگوئيم:
منشاء اختلاف در امكان و استحاله قسم چهارم اينستكه:
آيا در اينقسم از وضع معناى موضوعله حتّى بوجهه و عنوانه تصوّر شده
يا ملاحظه نگرديده لذا اگر بتوانيم اثبات لحاظ و تصوّرش را بنمائيم امكان آنرا نيز
تثبيت كرده و در غير اينصورت مىبايد به استحاله آن ملتزم شويم.
مصنّف (ره) مىفرمايند:
بعقيده ما معناى موضوعله يعنى كلّى اصلا تصوّر نشده از اينرو اينقسم
از نظر ما عقلا مستحيل است و كسانيكه آنرا ممكن مىدانند ناچارند براى امكانش فرض
كنند معناى خاصّ را مىتوان وجه و عنوان براى عام قرار داد و نفس تصوّر خاصّ از
تصوّر عام كفايت مىكند بطوريكه اثبات اينمعنا ايشان را در اين ادّعاء صادق قرار
مىدهد.
قوله: فى امكان ذلك: مشار اليه « ذلك » قسم چهارم مىباشد.
قوله: و ذلك لما تقدّم انّ المعنى الموضوع له الخ: مشار اليه « ذلك » ناشى بودن نزاع در امكان و استحاله قسم چهارم از امكان وجه بودن
خاصّ و عدم آن مىباشد.
قوله: و لو بسبب تصوّر الخاصّ: يعنى پس از تصوّر خاصّ اگر عام
نيز بنفسه تصوّر شد و سپس لفظ را براى همان عام متصوّر قرار دهند اينگونه وضع از
قبيل قسم دوّم يعنى وضع عام و موضوعله عام مىگردد.
متن: و لكنّ الصّحيح الواضح لكلّ مفكّر انّ الخاصّ ليس من وجوه العام، بل
الامر بالعكس من ذلك، فانّ العامّ هو وجه من وجوه الخاصّ و جهة من جهاته و