هيچ يك از اين معانى مانعى از اعتبار و اخذشان بعنوان قيد در مأموربه
وجود ندارد و استحالهاى را از اعتبار و اخذ هيچيك از اين معانى بعنوان قيد در
مأموربه مانعى وجود نداشته و استحالهاى را كه حضرات در اخذ قصد امتثال ذكر
فرمودهاند نسبت بآنها لازم نمىآيد.
منتهى كلام و سخن در اينستكه آيا وجوه مزبور و معانى ياد شده بعنوان
قيد در مأموربه اخذ شدهاند بنحوى كه قوام عبادت بآنها باشد يا اينطور نيست؟
بايد بگوئيم: حقّ از نظر ما اينستكه هيچيك از آنها در مأموربه اخذ
نشدهاند.
و دليل ما بر اين مدّعى آنستكه باجماع ارباب فتوى عبادت همچون نماز
وقتى به داعى امر بآن اتيان شود صحيح بوده و لو بقصد معانى مذكور آورده نشود در
حاليكه اگر اينمعنانى بدون قصد امتثال معتبر مىبودند نمىبايد عبادت صحيح بوده و
هرگز امر متعلّق بآنها نبايد ساقط گردد و از اينكه مىبينيم امر ساقط بوده و عبادت
صحيح مىباشد و مىتوان بخوبى كشف كرد كه قصد تقرّب باين معانى معتبر نبوده و محلّ
كلام نيز آنها نمىباشند و در نتيجه نزاع منحصر مىشود در امكان اخذ قصد امتثال كه
برخى آنرا ممكن و بعضى مستحيل مىدانند.
بيان مراد
قوله: بل رجاء لرضاه: يعنى لرضى اللّه تعالى.
قوله: لا تكون العبادة عبادة الّا بها: يعنى الّا بهذه الوجوه كما
انّها لا تكون عبادة الّا بقصد امتثال الامر.
قوله: الحق انّه لم يؤخذ شيئ منها فى المأمور به: ضمير در « انّه » بمعناى « شأن » بوده و در « منها » به هذه الوجوه برمىگردد.
قوله: و الدّليل على ذلك: يعنى على عدم اخذ هذه الوجوه
فى المأمور به.