اگر در حرمت كشيدن سيگار شكّ نمايد و حكم واقعى آنرا نداند ظاهرا به
برائت متمسّك مىشود.
استصحاب: عبارتست از اينكه مكلّف در اصل ثبوت تكليف شاكّ بوده ولى
حالت سابقه موضوع مشكوك الحكم را بداند كه در اينجا موظّف است در مورد و زمان شكّ
همان حكم سابق را اجراء كند مثل اينكه نماز جمعه در زمان حضور امام عليه السّلام
مثلا واجب است حال در عصر غيبت اگر از دليل اجتهادى وجوب يا حرمت آنرا بدست نياورد
موظّف است به حكم وجوب كه در زمان حضور قطعى است عمل كند.
احتياط: آنستكه مكلّف اصل حكم را بداند منتهى متعلّق آن يعنى
مكلّفبه را نداند كه چيست مثل اينكه مىداند در روز جمعه بعد از اذان ظهر نماز بر
او واجب است منتهى نمىداند واجب نماز ظهر است يا جمعه مىباشد كه در اينجا بايد
احتياط كرده و هردو را بخواند.
تخيير: آنستكه مكلّف يا اصل حكم را نداند و يا آنرا دانسته ولى
مكلّفبه برايش معلوم نيست و علىاىّحال قادر بر احتياط نباشد مثل اينكه نداند
قسم خورده در روز جمعه مسافرت كند يا آنرا ترك نمايد چون دوران بين وجوب يا حرمت
آنست و احتياط در اين قبيل موارد ممكن نيست از اينرو در اخذ بفعل يا ترك مخيّر
مىباشد.
قوله: فى التّعريف السّابق: مقصود از تعريف سابق عبارت:
علم يبحث فيه عن قواعد تقع نتيجتها فى طرق استنباط الحكم الشّرعى
مىباشد.
قوله: بما هو فى نفسه فعل من الافعال: ضمير « هو » به الشّيئ راجع است.
قوله: مع قطع النّظر عن اىّ شيئ آخر: يعنى با قطع نظر از اينكه
مورد قطع يا جهل است.
قوله: و الدّليل الدّالّ عليه: ضمير در « عليه » به حكم واقعى عود مىكند.
قوله: بما انّه مجهول: ضمير در « انّه » به الشّيئ راجع است.
قوله: حكمه الواقعى: ضمير در « حكمه » به الشّيئ راجع است.