و در كتاب كافيه كه كلام را به قول تفسير نموده جهتش آنستكه قول نسبت
بكلام جنس قريب بوده و برلفظ مهمل اطلاق نمىگردد بخلاف لفظ كه بملاحظه شمولش
برمهمل جنس بعيد براى كلام بحساب مىآيد و چون از تعريف چيزى بجنس بعيد با وجود
جنس قريب نهى وارد شده لا جرم در كتاب مزبور مصنّف در تعريف كلام لفظ قول را
اختيار كرده است.
قوله: ما يتألّف منه: ضمير در « منه » به « ماء موصوله» در « ما يتألّف» عود مىكند.
قوله: و هو الكلم الثّلاث: ضمير « هو » به « ما يتألّف» عود مىكند.
قوله: معاشر النّحويّين: كلمه « معاشر » جمع « معشر » بوده بمعناى گروه و طائفه.
قوله: صوت معتمد: مقصود از « صوت معتمد»
صدائى را كه خارج مىشود گويند.
قوله: على مقطع الفم: مقصود از « مقطع » مخرج مىباشد.
قوله: فيخرج به ما ليس بلفظ: ضمير در « به » به لفظ عود مىكند.
قوله: و عبّر به دون القول: ضمير فاعلى
در « عبّر » به مصنّف و
ضمير مجرورى در « به » به لفظ راجع
است.
قوله: لاطلاقه على الرّأى و الاعتقاد: ضمير در « لاطلاقه » به قول راجع است.
قوله: و عكس فى الكافيه: ضمير فاعلى
در « عكس » به مصنّف
راجع است و « كافيه » نام كتاب
ديگر مصنّف مىباشد.
قوله: لعدم اطلاقه على المهمل: ضمير در « اطلاقه » به قول راجع است.
شرح عربى:
مفيد، اى مفهم معنى يحسن السّكوت عليه كما قال فى شرح الكافية.
و المراد سكوت المتكلّم، و قيل السّامع، و قيل كليهما.