« قرع » در لغت به معناى
كوبيدن است لذا « قرع الباب » يعنى درب را كوبيد و « قرع ثناياه » يعنى دندانهايش را كوبيد .
و در پارهاى از
عبارات به « دقّ » نيز تعبير شده كه آن هم به معناى كوبيدن
است چنانچه در كامل السقيفه نقل كرده :
انّ الذى جاء بالطشت كان غشاه بغشاوة فوضعه بين يدى يزيد يعنى آن نامردى
كه سر آقا را به طشت نهاده بود روى سر مطهر پرده كشيده
بود آورد در پيش روى يزيد ملعون نهاد و كان بيد يزيد قضيب محلّى
طرفاه بالذّهب در دست يزيد چوبى بود
كه دو سر آنرا طلا گرفته بودند
فكشف بالقضيب عن الطشت و رفع الغشاوة با چوبدستى آن پره را از روى طشت طلا برداشت چشمش به
سر بريده آقا افتاد آتش حقد سينهاش مشتعل شد فجعل يدق ثناياه شروع كرد با آن چوب هردو سر طلا دندانهاى حضرت را كوبيدن ابى مخنف در مقتل خود از قرع و نكت
و دق بالاتر مىنويسد و مىگويد :
فجعل
يزيد ينكث ثنايا الحسين عليه السّلام با قضيب خود شكست ثناياى حضرت را .
و صاحب زبدة الرّياض هم مىنويسد لمّا وضع الرّأس بين يديه اخذ قضيبا
فضرب بها ثنايا الحسين عليه السّلام حتّى كسرت يعنى چون سر
مطهّر را بنزد آن كافر گذاردند قضيب
خود را بدست گرفته آنقدر زد تا دندانهاى حضرت را شكست .
سمرة بن جندب يكى از صحابه رسول صلّى اللّه عليه و آله بود از جاى برخاست
فرياد زد يا يزيد قطع اللّه يدك تضرب ثنايا ظالما رايت رسول اللّه يقبّلها و يلثم ما
بين شفتيه اى يزيد خدا دستت را قطع كند من مكرّر ديدم رسولخدا ميان دو لب او را مىبوسد
صاحب روضة الشّهداء هم اين واقعه را نقل مىكرد كه يزيد حكم كرد سمرة بن جندب را از
مجلس اخراج كردند و گفت درك
صحبت رسول خدا نمودهاى و الّا گردنت را
مىزدم سمرة گفت ولد الزّنا ملاحظه صحبت مرا با رسولخدا مىكنى
آيا ملاحظه نمىكنى كه اين پسر پيغمبر صلّى
اللّه عليه و آله و پاره تن
آن سرور