خود را پادشاه اسلام
مىخواند و كفر مىگويد و ثقل عليهم ممّا شاهدوه بعلاوه چهقدر جسارت
با سر بريده مىكند فراى يزيد تغيّر وجوه اهل الشّام من النّاس از حالت اهل مجلس يزيد
را ترس گرفت گفت آيا مىشناسيد اين سر كيست اين سر حسين بن على عليهما السّلام است كه
افتخار مىكرد جدّ و پدر و
مادرم از پدر و مادر يزيد بهترند عمّ من و خال من بهتر از يزيد
است و خودم بهتر از يزيدم زيرا كه ديدند رسولخدا مرا بزانوى خود نشاند و در حق من فرمود
حسين عليه السّلام ريحانه باغ من و سيّد شباب جنّت است در نسل و اولاد من پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله دعا كرده من اولىترم از يزيد باين امر و ليكن گويا حسين عليه السّلام ايه قل اللّهم را ملاحظه نكرده كه خدا به هركه مىخواهد
سلطنت بدهد مىدهد و از هركه مىخواهد بگيرد مىگيرد و او را قابل ندانست نداد و مرا
لايق ديد داد به همين دليل شاميان احمق رام شدند و يقين كردند همين است كه مىگويد
و حال آنكه تاويل آيه مباركه اين نبوده و نيست بارى از كلام برخى اينطور معلوم مىشود
كه چوب خيزران در دست آن پليد بود چنانچه رسم جبابره اينست ولى مرحوم سيّد در لهوف مىفرمايد :
دعا يزيد عليه اللّغته بقضيب خيزرانه گفت بياوريد
آن چوب خيزران مرا چون آوردند
و بدست آن پليد دادند فجعل ينكث به ثنايا الحسين عليه السّلام
شروع كرد با آن چوب با
دندانهاى آقا بازى كردن ابن شهرآشوب و طبرى و بلادرى و ابن اعثم كوفى مىنويسند : چون سرها را پيش روى
آن ملحد نهادند با قضيب خيزران خود برثناياى حضرت مىزد و مىگفت يوم بيوم بدر امروز
به تلافى روز بدر .
جمله « جعل ينكث به ثنايا الحسين عليه السّلام » يعنى : با چوب خيزران
مثل كسانى كه در فكر فرورفتهاند با لب و دندان و سر حضرت بازى مىكرد، و در برخى از
عبارات تعبير به قرع هم شده چنانچه در
زيارت آن حضرت مىخوانى كه السّلام على الثغر المقروع بالقضيب .