responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 911

شطرنج و نرد را حاضر كردند و هريك از سفراء روم و ايلچيان فرنگ را كه قبلا دعوت كرده بود بركرسى‌ها نشاند و تمام اكابر و وزراء و اعيان و رجال مملكتى در اطراف و چهار گوشه بارگاه روى كرسى‌ها و تخت‌ها قرار و آرام گرفتند و مطربان و نوازندگان را در مجلس آوردند و هركدام به نوعى به تغنّى و نواختن ساز مشغول شدند سپس امر كرد اسراء را بياوريد .

فراشان و غلامان ريختند در آن خانه خراب كه اهل بيت ختم مأب را به مجلس شراب ببرند چنان شيونى در مرد و زن اسيران افتاد كه ناله ايشان به آسمان رفت خواهى نخواهى با زنجير و ريسمان آل اللّه را بيرون آوردند همه را مانند گوسفند به يك ريسمان بسته بودند حضرت امام زين العابدين عليه السّلام مى‌فرمايد يكسر ريسمان بگردن من بود و سر ديگر به بازوى عمه‌ام زينب هروقت ما كوتاهى در رفتن مى‌كرديم كعب نيزه و تازيانه مى‌خورديم زيرا كه در ميان خيل اسيران هم دختران كوچك بودند و هم زنهاى بلندقامت زنها قدمها را بلند و اطفال كوچك برمى‌داشتند زنها كه مى‌ايستادند كعب نيزه و تازيانه مى‌خوردند صداى ناله ايشان بلند مى‌شد و چون زنان و محترمات حركت مى‌كردند اطفال به روى هم مى‌ريختند و روى زمين مى‌افتادند در اين وقت سنگدلان و دژخيمان آن پليد با تازيانه و كعب نيزه بچه‌ها را از روى زمين بلند مى‌كردند و با اين وضع جانسوز و دلخراش ذرارى و اهل بيت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را وارد مجلس آن زنديق نمودند .

فرد

يكى به تازيانه همى زد به عابد بيمار

رخ مسكين ز سيلى يكى كبود نمود

مرحوم جودى عليه الرّحمه در همين مقام فرموده :

براى بردنشان سوى بارگاه يزيد

چو در خرابه رسيدند ظالمان عنيد

نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 911
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست