responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 833

امر باحضار الأسارى ذكورا و اناثا من السّجن فى المجلس حكم ديگر آنكه اسيران آل رسول و دختران فاطمه بتول را امر نمود از زندان بيرون و به مجلس حاضر نمايند اهل عناد بحكم ابن زياد روى بزندان آوردند و با كعب نى و تازيانه ذكور و اناث سلسله عليّه نبويه را از زندان بيرون آوردند مانند حلقه‌هاى زنجير بهم پيوستند و با نهايت ذلّت رو به قصر ابن زياد نهادند فادخلوهم عليه و الراس بين يديه و واقفوهم اجمع لديه با اين حالت اسيران را وارد كردند و در حضور ابن زياد ايستاده واداشتند مردان اسير همه سر بزير دختران صغير لرزان زنان مو پريشان پشت يكديگر پنهان و از نامحرمان گريزان فاطرق عنده رجالهم و استترت نسائهم بعضهنّ بالشّعور المنشوره عصمت خدا خواهر و دختر سيّد الشهدا در ميان اين همه نامحرم بى‌ستر و بى‌حجاب بى‌معجر و نقاب ايستاده بعضى صورت خود را بساعد و بند دست مى‌پوشيدند و بعضى به آستين ستر مى‌نمودند و بعضى با مقنعه كهنه و مندرس حجاب مى‌نمودند و بعضى موى پريشان بصورت افشان داشتند مثل ماه تابان در ابر گيسو پنهان بودند و بعضى خود را در پيش او مخفى مى‌نمودند و جلّادها با شمشيرهاى برهنه در اطراف ايستاده دختران فاطمه از ترس و واهمه مانند بيد مى‌لرزيدند جمعيّت عام در قصر ازدحام نموده بودند كه عبارت خبر اين است و اذن للناس اذنا عاما گفته بود هركه مى‌خواهد تماشا بيايد بيايد حاجب چوب منع جلو احدى نگذارد بناء عليهذا مجلس مشحون باصناف خلايق و اختلاف طرايق بود امام بيمار چون با تن تب‌دار و با زنجير در حضور ابن زياد ايستاد فرمود سنقف و تقفون و نسئلن و تسئلون و انتم لا تعدون و لا ترون لرسول اللّه جوابا عنقريب ما و شما در حضور رسول خدا خواهيم ايستاد و شما جوابى براى آن حضرت نداريد .

به گفته ابو مخنف در مقتل ابن زياد مخذول كلام آن حضرت را شنيد ولى جواب نداد .

نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 833
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست