يا حمقى أتدرون من تقاتلون، تقاتلون فرسان اهل المصر و تقاتلون قوما مستمنّين
لا يبرز منكم احد، يعنى آيا مىدانيد اى احمقها با چه كسانى
نبرد مىكنيد، با سواران مصر و حجاز مقابله مىكنيد، با قومى كه تمنّاى مرگ دارند روبرو
مىشويد، اين قوم كسانىاند كه ميدان رزم را مجلس بزم مىپندارند و روز مصاف را شب
زفاف تصور مىكنند، شما از عهده چنين قومى
برنمىآئيد .
شعر
سواران مگو از حجاز آمدند
كه شيران به جنگ گراز آمدند
ديگر حق نداريد يكان يكان به ميدان رويد صبر نمائيد وقتى يكى از اصحاب
حسين به ميدان آمد شما جملگى برآن يك نفر حمله ببريد، بارى بدين ترتيب عهد و پيمان اوّل را شكستند .
مرتبه دوّم آن بود كه عمر بن سعد نابكار با امام عليه السّلام پيمان بست كه لشگريانش يكى يكى به جنگ حضرت روند ولى پس از
آنكه چند تن از شجاعان و ناموران لشگر همچون تميم بن قحطبه
و يزيد ابطحى بطرز حيرتانگيزى بدست آن جناب روانه ديار عدم شدند اين بار شمر فتنهانگيز
و بيدادگر در غضب شد و بنزد عمر بن سعد رفت و او را ملامت نمود و گفت اين چه عهدى
بود كه نمودى اگر از اوّل دنيا تا انقراض عالم تمام مبارزان و دلاوران روى زمين به
جنگ حسين بن على عليهما السّلام بيايند تمام را فانى مىكند پس بهتر
آن است كه عهد و پيمان خود
را بشكنى و دستور دهى تمام لشگر يكجا به حسين بن على حمله كنند و كارش را بسازند .
پسر سعد
ملعون پيشنهاد شمر مخذول را قبول كرد و فرمان داد تمام لشگر
با شمشير و نيزه و خنجر و تير و سنگ و چوب و
كلوخ و عمود و گرز و
ساطور و بلارك و ساير ادوات حرب برامام مظلوم حمله نمايند حسب الامر آن بداختر از چهار طرف به آن سرور حمله كردند و مانند باران بهارى آلات و ادوات حرب بر