responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 706

مى‌رميدند و از پيش روى آن فرزند شير خدا مى‌گريختند ديگرباره لشگر گرد هم درمى‌آمدند و آن سى هزار نفر پشت با هم مى‌دادند و حاضر جنگ او مى‌شدند پس آن حضرت برآن لشگر انبوه حمله مى‌كرد و آنها مانند جراد منتشر از پيش او متفرّق و پراكنده مى‌شدند و لختى اطرافش از دشمن تهى مى‌گشت پس از قلب لشگر روى به مركز خويش مى‌نمود و كلمه مباركه لا حول و لا قوّة الّا باللّه را تلاوت مى‌فرمود .

مرحوم قزوينى در رياض الاحزان مى‌نويسد : و زمّل مفرقه الشّريف الى القدم بالنّاقع من الدّم يرى شخصه فى الجولان كأنّه شجرة الارجوان يعنى از فرق سر تا ناخن پا غرق خون گشته بود در وقت حركت و جولان قد و قامت آن حضرت مانند شاخه درخت ارغوان رنگين شده بود و هو مع ذلك يطلب الماء با اين حالت اظهار عطش مى‌فرمود .

حرارت آفتاب و حركت و اسلحه دهان روزه‌دار و زخم بسيار بى‌خوابى شب غم و غصّه اطفال و عيال داغ فراق جوانان آن‌قدر حضرت را تشنه كرده بود چون چشم مى‌گشود دنيا در نظرش مثل دود مى‌نمود .

پيمان‌شكنىعمر بن سعد ملعون‌

در روز عاشوراء دومرتبه پسر سعد ملعون با امام عليه السّلام پيمان‌شكنى كرد و بدين ترتيب خيانت و خباثت خود را اظهار و ابراز نمود .

مرتبه اوّل آن بود كه قبل از ظهر طبق پيمانى كه بين طرفين مقرّر شد قرار گذاردند لشگر اسلام با سپاه كفار تن به تن بجنگند يعنى يكان يكان به ميدان آيند، اندكى كه براين منوال مبارزت كردند لشگر كفرآئين ابن سعد ديدند شير شكاران سپاه ابا عبد اللّه الحسين عليه السّلام تا هركدام عدد بسيارى را نكشند، كشته نمى‌شوند از ميان آنها عمرو بن حجّاج زبيدى كه بسيار غضب‌آلود و آشفته‌حال به نظر مى‌رسيد بانگ برآورد :

نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 706
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست