responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 644

سليمان بن قتّه در بيت ذيل به همين روايت نظر داشته كه مى‌گويد :

و عند غنىّ قطرة من دمائنا

و فى اسد اخرى تعدّ و تذكر

به ميدان رفتن حسن مثنى و زخمى و مدهوش شدنش در بين كشتگان و به اسارت درآمدنش‌

پس از شهادت فرزندان امام حسن مجتبى سلام اللّه عليه تنها فرزندى كه از ايشان مانده بود جناب حسن مثنى بود اين بزرگوار مردى جليل القدر و عظيم المنزله و فاضل و بارع و باورع بود و والى صدقات جدّش حضرت امير المؤمنين بود، بارى مرحوم سيّد در لهوف مى‌نويسد :

الحسن بن الحسن المثنى قدواسى عمّه و امامه فى الصّبر على الرّماح .

از كيفيت قتال و چگونگى محاربه اين بزرگوار در ميدان حرب در كتب مقاتل اثرى نمى‌باشد فقط مرحوم مجلسى و ابن شهرآشوب و صاحب عمدة الطّالب و سيّد در لهوف مى‌نويسند كه حسن مثنى در وقعه كربلاء به جان مواسات كرد و تا توان و نيرو داشت از عم مكرّم خود حمايت نمود .

مرحوم علامه قزوينى از كتاب مصابيح مرحوم سيّد نقل كرده كه حسن مثنى در ميدان نبرد هفده تن را به خاك مذلّت انداخت و هيجده جراحت بربدنش وارد آمد .

سيّد در لهوف مى‌نويسد : از كثرت جراحت و ضعف قوّت بى‌حال شد و بخاك افتاد و بيهوش شد و در ميان كشتگان بحالت اغماء افتاد .

صاحب عمدة الطّالب مى‌نويسد :

همين كه لشگر كفرآئين پسر سعد بعد از كشتن امام عليه السّلام و فرزندان و يارانش خواستند رؤس شهداء را قطع كنند چون به بالين حسن مثنى آمدند در او رمقى ديدند خبر به پسر سعد دادند كه پسر بزرگ امام حسن كه نام وى حسن مثنى است با زخم و جراحت به حالت اغماء در ميان كشتگان افتاده و جان دارد چه بايد كرد؟

نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 644
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست