responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 613

يا معشر الكهول و الشّبان‌

اضربكم بالسّيف و السّنان‌

ارضى بذاك خالق الانسان‌

ثمّ رسول الملك الدّيّان‌

با تن خسته و جگر تشنه و دل گرسنه نهايت شجاعت را بخرج داد عاقبة الامر نامردى كه نام وى بشر بن سوط الهمدانى بود از كمين بدر آمد و در حاليكه جعفر همچون غضنفر در حرب سعى مى‌كرد و از شدّت حرارت صورتش به رنگ لاله احمر شده بود و عرق برجبهه‌اش نشسته و با لب تشنه ذكر خدا مى‌گفت آن بى‌رحم جلّادصفت با شمشير دست آن جوان را قلم ساخت و ملعونى ديگر عمودى به فرقش نواخت كه آن نهال فرخنده‌فال از پا درآمد و در درياى شهادت غوطه خورد

فرد

در فرقت آن نور دل و راحت روح‌

جانها همه محزون شد و دلها مجروح‌

شهادت عبد الرحمن بن عقيل رحمة اللّه عليه‌

پس از شهادت جعفر بن عقيل برادرش عبد الرحمن از سلّاله خير سليل اذن جهاد يافت و با دل شكسته روى به معركه نهاد و به فرموده مرحوم مجلسى در بحار اين رجز را خواند :

ابى عقيل فاعرفوا مكانى‌

من هاشم و هاشم اخوانى‌

كهول صدق سادة الاقران‌

هذا حسين شامخ البيان‌

و سيّد الشبيب مع الشّبّان‌

هفده تن از مردان كوفه و شام را به راه عدم فرستاد و عاقبة الامر با تير عبد اللّه بن عروه خثعمى از جام سعادت شربت شهادت چشيد رضوان اللّه عليه‌

مرحوم صدر قزوينى در حدائق الانس فرموده :

در اثناء محاربه عبد الرحمن با لشگر اعداء عبد اللّه بن عقيل به حمايت برادر و خونخواهى جعفر از شاه تشنه‌لب اذن گرفت و روى به معركه نهاد خود را به‌

نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 613
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست