تو كه عجز ندارى از اينكه شمر را به آتش غضب بسوزانى، ايخدا در راه تو
همه مصيبات را برخود مىخرم، از مال گذشتم ولى
عيال را بتو مىسپارم .
امام در ميان معركه جنگ مىكرد و از دل با خدا مناجات مىكرد، زنان و
دختران در آفتاب سوزان شيونكنان بودند، نائره آتش از دور خيمهها بلند بود، همينكه
خروش و ناله اهل و عيال بلند شد جوانان هاشمى از عمر سير شدند، پسر از براى مادر، برادر از براى خواهر، مرد بجهت زن زار و دل افكار شدند،
رنجى بسيار و زحمتى بىشمار كشيدند چندين هزار
كشتند تا راهى به خيمهها پيدا كردند پيشاپيش زهير بن قين بجلى راه مىگشود ياران از عقب سر بريمين و يسار حمله مىكردند
و مىآمدند .
مرحوم شيخ مفيد در ارشاد مىفرمايد : و حمل عليهم زهير بن القين مع عشرة رجال من اصحاب الحسين عليه السّلام
مرحوم مجلسى در بحار فرموده :
در آن هنگامه و گيرودار ابو
غدره ضبابى كه از طائفه شمر شرير بود به زهير بن قين برخورد و گفت : اى زهير خيمهها را همه غارت كرده و آتش زديم .
زهير ديگر فرصتش نداد نيزه به دهانش زد كه از قفا سر به در آورد و به
جهنم رهسپار شد، بعد رو به شمر آورد آن ناپاك ديد اصحاب و انصار خود را از ميان هنگانه
كارزار خلاص كرده و اينك پشت سر
هم مىرسند، لذا روى به فرار نهاد .
زهير با ياران كه تعدادشان ده نفر بود برآن كفره و فجره تاختند جمعى كثير
را به خاك انداختند الباقى زخمدار راه فرار پيش گرفتند در
راه و نيمه راه به ساير اصحاب برمىخوردند طعمه شمشير آبدار مىشدند .
مخدّرات حرم از آمدن زهير و فرار دادن دشمن قدرى آرام گرفتند ولى از براى جوانان و برادران تشويش داشتند كه مبادا خداى نكرده سر موئى
از ايشان كم شده باشد در اين اثناء علم خورشيد پرچم عباسى پيدا شد نعره جوانان به