responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 52

فرستاده وليد بازگشت و كلام حضرت را بازگو نمود .

مروان گفت : فريب داده و نخواهد آمد

وليد گفت : اين‌طور نيست، حسين غدّار و فريبنده نمى‌باشد .

حضرت امام حسين عليه السّلام برخاسته گروهى از موالى و غلامان خود را خوانده فرمودند :

وليد مرا به منزل خود خوانده و چنين مى‌دانم كه مرا مكلّف به امرى خواهد نمود كه مقرون به اجابت نمى‌باشد و درعين‌حال از مكر و حيله او در امان نيستم، بارى شما سلاح پوشيده و با من بيائيد و چون به درون خانه رفتم شما بيرون درب منتظر من نشسته هرگاه بانگ من شنيديد به درون وارد شويد و او را كفايت كنيد پس حضرت به منزل وليد تشريف برده و وقتى وليد را ملاقات نموده و ملاحظه كردند كه مروان نيز در آنجا است، فرمودند :

فرمودند : پيوند رحم بهتر از قطع آن است و از اينكه شما را با يكديگر موافق و آشتى ديدم خوشدل گرديدم‌ [1] خداوند متعال بين شما را اصلاح نمايد، البتّه آن دو جواب اين سخن حضرت را ندادند و وليد خبر مرگ معاويه را محضرش عرضه داشت، حضرت كلمه استرجاع برزبان راندند ( يعنى فرمودند : انّا للّه و انّا اليه راجعون ) سپس وى نامه يزيد بيدادگر را در خصوص اخذ بيعت خواند، حضرت فرمودند :

تو هرگز به بيعت پنهانى راضى و قانع نخواهى بود پس بهتر است آشكارا مبايعت كنم كه مردم همگى در جريان واقع شوند، بنابراين هنگامى كه صبح شد هرچه صلاح باشد به انجام رسانم .


[1] اين كلام بخاطر آن بود كه وقتى وليد امارت مدينه را يافت مروان از مجلس وى پا كشيد زيرا اوّلين بار كه مروان به مجلس وليد آمد از روى كراهت بود و وليد آن را دانست لذا او را مورد شتم و ناسزا قرار داد اين مقالات به گوش مروان رسيد و ترك مراودت كرد تا زمانى كه وليد جهت استشاره او را دعوت نمود .

نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 52
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست