responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 468

بستند، ميمنه و ميسره را آراستند از آنطرف لشگر عمر بن سعد وقتى دست از مقاتله كشيدند چندان مكث نكردند بلكه فقط به مقدارى كه مراكب خود را سيراب كرده زره و سلاح خود را تصفيه و تسويه نموده و رفع خستگى و تشنگى كنند تأمل كرده سپس براى بار دوم صفوف خود را آراستند و مانند سيل كه از كوهسارى جارى شود بطرف خيمه‌هاى امام عليه السّلام حركت كردند و دوباره شروع به تيراندازى كردند .

مرحوم صدوق در امالى مى‌نويسد :

امام عليه السّلام در آن روز پنجاه و هفت سال از سنّ مباركش گذشته بود، حضرت در آن حال غير قابل توصيف محاسن مبارك را بدست گرفته بود و مى‌فرمود :

غضب اللّه على اليهود حين قالوا عزيز ابن اللّه و اشتدّ غضب اللّه على النّصارى حين قالوا المسيح بن اللّه و اشتدّ غضبه على هذه العصابة الذين يريدون قتل ابن نبيّهم .

حاصل كلام آنكه : چندين مرتبه غضب خدا برخلايق شديد شد :

يك مرتبه وقتى بود كه يهود عزيز را پسر خدا خواندند و دفعه ديگر زمانى بود كه نصارى مسيح را فرزند خدا دانستند و امروز هم غضب خدا شديد شد كه اين قوم اراده كشتن و بخون آغشتن پسر پيغمبر خود را كردند

مرحوم شيخ در ارشاد مى‌نويسد :

در همين حال ناپاكى از بنى تميم كه او را عبد اللّه بن خوزه مى‌گفتند از لشگر عمر سعد جدا شد و بطرف خيام امام عليه السّلام حركت كرد از عقب سر سپاه عمر براو بانگ زده و گفتند : اى اجل برگشته به كجا مى‌روى آيا به شجاعت خود مى‌نازى كه اين گونه متهوّرانه جلو مى‌روى؟ ! مادرت به عزايت بنشيند

در جواب گفت : انّى اقدم على رب رحيم و شفيع مطاع .

امام عليه السّلام فرمودند : اين شخص كيست؟

نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 468
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست