آيا گريه كنم برآن روئى كه ماه تابان بود و آن را شقّ كردند يا بگريم برسينهاى كه پايمال اسبان نمودند يا بربدنى كه آن را برهنه كردند .
ءابكى لرأس كان كالبدر فى القنا
ءللنّحر منحورا و للشّيب قانيا
آيا گريم كنم برآن سرى كه در بالاى نيزه چون ماه شب چهارده مىدرخشيد يا برگلوئى كه به تير سوراخ شده بود يا برريشى كه به خون سرخ و رنگين گرديده بود .
ءابكى لشبل المصطفى و شبيهه
قتيل بطفّ ليت عينى مداميا
آيا بگريم براى فرزندزاده مصطفى و شبيه آن جناب ( حضرت على اكبر ) آنكه در بيابان پربلاء طف كشته شده بود، اى كاش چشم من در مصيبت اين جوان خون مىباريد .
و قد احرقوا قلب الحسين بقتله
و هم افرحوا فى ذلك الفعل كافرا
همانا قلب امام حسين عليه السّلام را با كشتن اين جوان سوزاندند و با اين فعل شنيع كافرى را خوشحال نمودند
ءابكى رضيعا رضعوه بسهمهم
فصار لدى وصل المهيمن نائما
آيا گريه كنم برشيرخوارهاى كه آن قوم غدّار با تير خود شيرش دادند ( على اصغر ) پس در جوار وصل خداوند بزرگ به خواب رفت .
ءابكى على الفضل المرمّل فى الدّماء
ءابكى الّذى قد كان عمّاه ناصرا
آيا بگريم برابى الفضل العبّاس كه بخاك و خون ماليده شده بود و آيا گريه كنم برشهيدى كه عمويش را كمك و يارى نمود ( حضرت قاسم ).
ءابكى شفاها ذابلات من الظّما
عيون الجراحات لها صار ساقيا
آيا بگريم برآن لبهائى كه از شدت تشنگى خشگيده بود و چشمههاى جراحات آبدهنده ايشان بود
ءابكى شموسا طالعات من القنا
الى الشّام تهدى لاين من كان زانيا