responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 350

من او را گناهى نبينم ز بن‌

جز آنكو، ز كوفى شنيده سخن‌

اگر جنگ بايست جنگ آوريم‌

درنگ ار ببايد درنگ آوريم‌

تو اين كار را خوار مايه مگير

روا نيست بربى‌گنه تيغ و تير

ز كوفى ببايد كشيد انتقام‌

همى فتنه جويند از خاص و عام‌

نامه را در هم پيچيد و به قاصدى بادپا داد و او را روانه كوفه به نزد ابن زياد كرد .

حسّان بن قائد مى‌گويد : وقتى نامه پسر سعد به ابن زياد رسيد من در آنجا بودم، پسر زياد نامه را باز كرد و از مضمونش آگاه شد از روى استهزاء خنديد و گفت‌

الان اذعلّقت مخالبنا به‌

يرجو الخلاص ولات حين مناص‌

اكنون كه چنگالهاى ما بدو فروشده خلاصى مى‌طلبد، او را هرگز رهائى نخواهد بود، آنگاه جواب نامه ابن سعد را بدين‌گونه نوشت :

جواب ابن زياد از نامه عمر بن سعد

مرحوم مفيد در ارشاد مى‌نويسد :

ابن زياد ملعون در جواب نامه عمر بن سعد مخذول نوشت :

امّا بعد : فقد بلغنى كتابك و فهمت ما ذكرت فاعرض على الحسين ان يبايع ليزيد هو و جميع اصحابه فاذا هو فعل ذلك رأينا رأينا و السّلام .

امّا بعد از حمد و ثنا نامه تو به من رسيد و آنچه را كه ذكر كردى دانستم، پس بيعت با يزيد را براو عرضه كن تا او و تمام يارانش آن را بپذيرند، پس اگر باين عمل گردن نهاد آنوقت ببينم رأى ما درباره او چه خواهد بود

شعر

به من آمد اى دوست مكتوب تو

شدم آگه از كار و مطلوب تو

حسين وقتى از جنگ سير آمده‌

كه غافل به چنگال شير آمده‌

چنانش ببايد كه تنگ آوريد

كه گردن نهد پيش حكم يزيد

براو عرضه كن بيعت شاه را

كه با ديده بيند كنون چاه را

نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 350
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست