نام کتاب : فرهنگ تشريحى اصطلاحات اصول نویسنده : ولایی، عیسی جلد : 1 صفحه : 69
علمى كه مرز زمان و مكان را مىشكند هيچگونه وقوعى پيدا نخواهد كرد.
و اگر در مسائل تجربى روش استقرايى به كار برده شود و نتيجه آن مثبت باشد، و مورد
قبول واقع گردد، صرفا براى اين است كه تكيه استقراء در آن مورد بر قياس خفى است.
مثلا تعدادى از فلزات مورد بررسى قرار مىگيرد، و اين نتيجه بهدستمىآيد كه اين
فلزات در اثر حرارت منبسط مىگردند. پس حكم كلى داده مىشود كه هر فلزى در اثر
حرارت منبسط مىگردد.
2. استقراى ناقص:
در موردى است كه از تحقيقات در چند قضيه جزئى قاعده كلى به دست آيد، تا بهوسيله
آن بتوان حكم موضوعات جزئى ديگر را دانست. استقراى ناقص موجب يقين به صحت قاعده
كلى نمىشود. مثل اينكه روحيه و خصوصيات اخلاقى چند نفر از يك شهر مورد آزمايش
قرار گيرد، سپس حكم داده شود كه همه افراد اين شهر چنيناند. حاصل اينكه با
استقراء نمىشود حكم شرعى را اثبات كرد. در اصول الفقه آمده: علم به حكم شرعى
نيازمند علت است. چون علم از ممكنات است و هر ممكنى براى موجود شدن نياز به علت
دارد و علت علم يا استقراء است و يا قياس و يا تمثيل، بديهى است كه با استقراء
نمىشود حكم شرعى را اثبات كرد و تمثيل نيز به عقيده اماميه باطل است.
زيرا تمثيل همان قياس در اصطلاح اصوليين است. پس علت حكم «قياس» در اصطلاح منطقيين است. [1]
در موقع استعمال لفظ گاهى معنى را بهعنوان آلت و حالت براى غير
ملحوظ مىكنند، و زمانى مستقلا و به «ما هو» مورد نظر قرار مىگيرد. اولى را آلى و دومى را استقلالى نامند.
مواردى از كاربرد دو اصطلاح فوق:
الف. در معانى حروف و اسماء. عدهاى قايلاند [3] كه معانى حروف آلى و معانى اسماء استقلالى است.
مثلا وقتى گفتى: «سرت من البصرة الى الكوفة» (از بصره به كوفه رفتم)،
در اين عبارت چهار اسم و سه حرف به كار رفته است. زيرا ماده «سرت» و «ضمير متكلم» (انا كه بهوسيله «ت» نشان داده شد)،
و كلمه «بصره و كوفه» اسم هستند و اما «هيئت فعل» و كلمه «من و الى» حروف هستند. س هفت كلمه داريم كه چهار معنى در آن مستقل و سه
معنى در آن آلى است. سير، گوينده، بصره و كوفه «مستقل» هستند، امّا
حالات سير در خارج «آلى» اند، يعنى كيفيت ارتباط سير به گوينده، (كه از
او صادر شده) و اينكه مبدأ سير كوفه و منتهى بصره است همگى غير مستقلاند.
ب. در مقام بيان فرق بين قطع طريقى و قطع موضوعى: بعضى از الفاظ مثل
علم و قطع و اراده و قصد و ... گاهى به صورت آلى، و زمانى به صورت استقلالى ملاحظه
مىگردند. مثلا: اگر گفته شود: