قرعه در لغت بهمعناى سهم و نصيب است، و در اصطلاح عبارت است از
صفحات كوچكى از كاغذ يا غير آنكه روى هريك اسم يا علامتى گذارند، و براى رفع خصومت
و تعيين حق در مواردى كه قانون اجازه داده به آن متوسل شوند. در استدلال بر حجيّت
قرعه به كتاب، سنّت و اجماع تمسّك شده است. به آيات 141 سوره صافات و 44 سوره آل
عمران براى اثبات حجيّت قرعه استناد شده است زيرا خداوند در سوره صافات مىفرمايد:
وقتى كشتى به خطر افتاد، اهل كشتى قرعه زدند و قرعه به نام يونس پيامبر افتاد، در
نتيجه او را از كشتى به دريا انداختند. [2] در روايت آمده: وقتى حضرت يونس به قومش وعده
عذاب داد، قبل از آنكه خداوند به او دستور دهد كه از قومش فاصله گرفته و از بين
آنها خارج شود، يونس خودسرانه چنين كرد و از ميان قوم خود بيرون رفت و سوار كشتى
شد و كشتى در دريا متوقف گرديد. مردانى كه سوار كشتى بودند گفتند: در ميان ما
بندهاى وجود دارد كه از مولايش گريخته است (منتهى نمىدانستند چه كسى از مولايش
گريخته است.) تصميم به قرعه گرفتند وقتى قرعه انداختند، قرعه به نام يونس درآمد،
آن حضرت را در دريا انداختند و ماهى يونس را بلعيد. [3] و در سوره آل عمران نيز مىفرمايد: اين از اخبار
غيب است كه به تو وحى نموديم و تو حاضر نبودى، آن زمان كه قرعه براى نگهبانى و
كفالت مريم مىزدند بر سر اين كار كارشان به نزاع كشيد. [4] توضيح اينكه در مورد نگهدارى از مريم بين فاميلها
اختلاف افتاد، مثلا زكريا مىفرمود من سزاوارترم زيرا شوهر خاله او هستم. نهايتا
كار به قرعه كشيد، كنار رود اردن رفتند و گفتند: هركس كه قلمش روى آب قرار گيرد او
براى نگهدارى از مريم سزاوارتر است. سه مرتبه اين عمل تكرار شد، و در هر سه نوبت
قلم حضرت زكريا روى آب آمد، در نتيجه بهوسيله قرعه زكريا متكفّل مريم شد.
و اما روايات: بعضى ادّعا كردند كه روايات قرعه به حدّ تواتر است، و
برخى از علماء نيز تواتر معنوى را پذيرفتند. [5] راوى مىگويد: از امام موسى كاظم (ع) پرسيدم:
قرعه در كجاها جايز خواهد بود؟ حضرت فرمودند: در هر امر مجهولى قرعه جارى مىگردد.
راوى مىگويد: از حضرت سؤال كردم در قرعه احتمال خطا و صواب مىرود، چگونه ممكن
است قرعه مرجع تشخيص قرار گيرد؟
حضرت فرمود هر چيزى را كه خدا به آن حكم كند خطا در آن وجود ندارد. [6] يعنى آنچه با قرعه
ثابت